نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 461

آنجا شفای خودم را می گرفتم، و در حال اندیشه و تفّکر بودم ، و سرم به طرف پائین بود، ناگاه احساس کردم شخصی سرم را تکان میدهد ، و می گوید: پسرم چرا ناراحت هستی ، سرم را بلند کردم دیدم خانمی هستند با چادر سبز رنگ ، پیش خود فکر کردم که ایشان ایرانی نیستند ( چون ایرانیها چادر مشکی به سر می کنند ) به من فرمودند :

ناراحت نباش ، من بچه ها و دوستان زیادی دارم که مشکل شما را حل می کنند گفتم خانم شما کیستید ؟ فرمودند : مرا نمی شناسی ، من مادرت هستم ، من فریاد زدم که شما مادرم هستید ؟ که با صدای فریاد من ، رفیقم که در اطاق بیمارستان بود مرا از خواب بیدار کرد . و این چنین با لطف و عنایت حضرت فاطمۀ زهراء سلام الله علیها مشکل مالی و درمانی او برطرف گردید .

3-با توسّل به حضرت زهراء سلام الله علیها . شفایش را از امام رضا علیه السلام گرفت

در سال 1376 ( 1418 قمری ) یکی از علاقمندان به حضرت زهراء سلام الله علیها به شکل عجیبی شفا یافت ، و جریان کسالت و شفای خود را مفصّلاً نوشته است که خلاصه آن را ذیلاً ، نقل می نمایم .

یک ماه قبل از ایّام فاطمیّه ، ناگهان بالای ناف من به اندازۀ یک پسته بالا آمد و أوّل احساس درد نمی کردم ، ولی با گذشت زمان ، اندازۀ آن برآمدگی بزرگتر می شد ، و دچار درد شدم ، و لذا به پزشک مراجعه کردم ، و او پیشنهاد عمل جرّاحی به وسیلۀ دکتر متخصّص و برجسته نمود، و من شدیداً ناراحت شدم .

ایّام فاطمیّه رسید و همه روزه ، در منزل ... که مجلس با معنویتی است ،