نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 490

علّت موفقیّت

در شیراز شخصی بود در لباس روحانیّت ، و منبر می رفت ، و انحرافات فکری و اعتقادی داشت ، و نسبت به مقام شامخ و مقدّس أهل البیت علیهم السلام بی احترامی و اهانت می نمود ، و بالأخص در ایّام شهادت ها أفکار انحرافی خود را ترویج می کرد ، یک وقتی در ایّام شهادت حضرت زهراء سلام الله علیها تصمیم گرفتم که به جلسۀ او و پیروانش بروم ، که اگر سخنی نامناسب و ناروا گفت ، با او به مبارزه و مقابله بپردازم ، اگر چه کتک بخورم و مشکلاتی برایم حاصل شود .

به جلسۀ سخنرانی او رفتم، و از قضا در آن مجلس ، وی صحبتی برخلاف شئون أهل البیت و حضرت زهراء سلام الله علیها به میان نیاورد و جلسه تمام شد ، شب بعد در عالم خواب صدائی شنیدم که گفت :

هرکس از حضرت زهراء سلام الله علیها دفاع کند ما او را بلند می کنیم بعد از این جریان بود که به شکل معجزه آسائی موفّق شدم این حسینیّۀ بزرگ و با عظمت را تأسیس و تکمیل نمایم .

18-بگو مصیبت مادرم فاطمه را بخواند

یکی از اولیاء خدا در مشهد مقدّس شبی در عالم رؤیا می بیند که ، جنازه ای را در حرم مطهّر حضرت رضا علیه السلام آوردند ، و خود حضرت تا دم در ، به استقبال جنازه تشریف آوردند ، او از همراهان جنازه سؤال می کند این جنازه از کیست ؟ آنها در جواب می گویند : آقای درچه ای است، و از اصفهان است ، و در مشهد فوت شده است ، او در عالم رؤیا می بیند ، در هنگامی که جنازه را در اطراف