نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 500

صفحه 500

ایشان یکماه در بیمارستان ، و سه ماه هم در منزل بستری بود، و پس از آن ، از منزل خارج شد، و به کار مشغول گردید . و روزی ، از من خواست که به تنهائی با او گفتگوئی داشته باشم ، و اظهار نمود

که در اواخر روزهائی که بستری بودم ، اتّفاقی افتاد که به کسی نگفته ام ، و از من خواست که تا زنده است به نام او برای کسی نقل ننمایم . او گفت :

در اطاق ، به تنهائی در بستر بیماری افتاده بودم ، در اطاق به طرف حیاط منزل باز بود، ناگاه دیدم ستونی از چیزی که نه غبار بود و نه نور ( حالت خاصّی داشت ) به طرف حیاط کشیده شد ، و مرد جوان و سفید پوشی ظاهر گردید ، و وارد اطاق شد ، و پائین بستر من قرار گرفت ، و متوجّه شدم که او ملک الموت است ، و برای قبض روح من آمده ، از او خواستم مهلتی بدهد، نپذیرفت ، به او عرضه داشتم ، دختری دارم و برای او جهیزیّه تهیه نکرده ام ، مهلتی بدهید ، باز هم نپذیرفت ، گفتم قرض زیادی دارم و بدهکارم ، مهلتی بدهید ، باز هم نپذیرفت ، پیشانیم عرق کرد، مستأصل و بیچاره شدم ، در حال پریشانی به سختی گفتم : یا زهراء ، یا زهراء ، و دیگر توان حرکت دادن زبانم را نداشتم ، در دلم گفتم : یا زهراء ، یا زهراء ، ناگاه دیدم آن مرد سفید پوش ، عقب عقب به طرف حیاط رفت ، و در همانجائی که آمده بود ، ستونی نه از نور و نه از غبار پیدا شد ، و او پنهان گردید .

مهندس یاد شده می فرمود: از آن زمان تا کنون ( محرّم الحرام 1423 قمری) پانزده سال می گذرد، و او زنده است ، و به کار و زندگی خود مشغول می باشد .

25-عنایت حضرت رقیّه ، در حلّ مشکل بیت الزّهراء سلام دالله علیها

در اولین سال نهضت فاطمیّه (1411 قمری ) مرحوم آیه الله صدّیقین ، در

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه