نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 514

پدرتان مریض است ، و او را به بیمارستان انتقال داده اند ، باز هم سعی می کنند دل خودشان را آرام نگهدارند، و در حدّ ممکن برنامۀ شادی را حفظ کنند ، ولی پس از مدّتی ، از اصفهان تلفن می زنند ، که پدرتان از دنیا رفت ، و سفرۀ عزا و مصیبت برپا گردید ، و همگان به اشتباه خودشان اعتراف کردند ، و در آن ایّام ، از حضرت فاطمۀ زهراء سلام الله علیها عذرخواهی نمودند ، و تصمیم گرفتند که در سالهای آینده ، نه تنها از اشتباه گذشته فاصله بگیرند ، و به جشن و شادمانی نپردازند ، بلکه در عزاداری بر مظلومۀ تاریخ اسلام ، حضرت زهرای شهیده سلام الله علیها کوشش نموده ، و سوگواری نمایند (1).

34-... و اینگونه باران رحمت می بارید

در حدود سال 1419 قمری ، و در جریان نهضت فاطمیّه ، در روز سوّم جمادی الثّانیه ( سالروز شهادت فاطمۀ زهراء سلام الله علیها ) با حضور طلّاب و مدرّسین حوزۀ علمیّه ، و جمعی از بازاریان اصفهان ، مجلس عزاداری بسیار بزرگ و پرشوری ، در مسجد نو بازار تشکیل شد، و پس از انجام سخنرانی به وسیلۀ این نویسندۀ کمترین ، و سینه زنی و عزاداری بسیار جانسوزی ، به وسیلۀ دلباختگان حضرت زهراء سلام الله علیها ، به صورت دستۀ عزاداری به داخل بازار رفتیم ، و سپس به خیابان عبد الرّزاق وارد شدیم ، و با توجّه به این که صدها نفر از مدّرسین و طلّاب ، و جمعی از مردم بازار حضور داشتند ، صحنۀ تکان دهنده ای به وجود آمد، و هر بیننده ای را که از مسیر خیابان عبور می کرد، به حالت حزن و اندوه