نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 515

1- در سالهای گذشته ، نمونۀ این جریان ، مکرّر اتّفاق افتاده ، و کسانی که اسائۀ أدب به ساحت مقدّس حضرت زهراء سلام الله علیها نموده اند ، به سزای عمل زشت خودشان رسیده اند .

می برد، و اشک آنها را سرازیر می کرد، و سپس داخل بازار مسجد جامع شدیم، و به سوی مزار شریف احیاگر مکتب أهل البیت علهم السلام یعنی علّامه ملّا محمّد باقر مجلسی قدس سِرُّه روانه شدیم ، و در کنار مرقد مطهّر ایشان ، عزاداری عجیب و پر شوری انجام گرفت ، و با سخنرانی ... که بسیار مهیّج و جانسوز بود، و دربارۀ مصائب حضرت زهراء سلام الله علیها ایراد گردید ، شور عزاداری دو چندان شد و همه را منقلب نمود، و حالت عجیبی در مجلس پیدا شد .

در همان ایّام، یکی از مدّرسین عالیقدر ، که در برنامه های فاطمیّه با اخلاص و تواضع شایانی اقدام می نماید ، در عالم رؤیا می بیند که، همان مجلس عزاداری در جوار مرقد علّامۀ مجلسی برپاست ، و گویندۀ یاد شده ، یعنی ... در حال سخن گفتن است ، و هرگاه دهان خود را برای بیان مطالب و مصائب حضرت زهراء سلام الله علیها باز می کند ، باران می بارد، و هرگاه دهان را می بندد ، باران قطع می شود، و بدین وسیله نشان داده شد که ، سخن در دفاع از مظلومۀ بزرگ تاریخ ، حضرت زهرای مرضیّه سلام الله علیها باران رحمت است ، و پاک کننده و دور کنندۀ چرکی ها و آلودگی ها است .

35-من هم عزادار فاطمۀ زهراء سلام الله علیها شده بودم

آقا هم با من گریه می کردند داستان عجیبی است از جوان گنهکاری که ، به وسیلۀ توفیق در عزاداری برای فاطمۀ زهراء سلام الله علیها به جایی می رسد ، که ندائی غیبی او را صدا می زند محمّد جان بیدار شو وقت نماز است ، و به قلبش الهام می شود که ، این صدای حضرت زهراء سلام الله علیها است ، و این نشانۀ قبولی توبۀ او است ، اینک این شما و این داستان جالب و آموزنده آن جوان .