نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 518

جملات أذان و اقامه را بیان می کردند ، وقتی وارد در نماز شدم ، حال عجیبی داشتم ، روحم وسعت یافته بود، و با تمام وجود احساس می کردم ، در آغوش پروردگارم قرار گرفته ام ، و کدورت ها و فاصله های چندین ساله ، از بین رفته است . ذائقۀ معنوی ام باز شده بود، و همزمان با قرائت حمد ، مزۀ شیرین و خوشایندی تمام فضای دهانم را پر نمود .

آری ، بعد از سه روز از شروع توبۀ نصوح ، به شفاعت مادرم حضرت زهراء سلام الله علیها و به خاطر عزاداری خالصانه بر آن حضرت ، توبه ام به محضر پروردگار ، علیرغم سنگینی گناهان و آلودگی های فراوان روحی ، پذیرفته شده، و کبوتر روحم ، پای مجروحش از زنجیرهای غفلت و گناه باز ، و آمادۀ پرواز به سوی معنویات گردیده بود (1).

36-دختر آلمانی و پدر او : ای فاطمۀ پهلو شکسته ! حضرت زهراءسلام الله علیها:من فاطمۀپهلو شکسته ام

روزی مرجع عالیقدر شیعه ، آیه الله العظمی ، آقای حاج سیّد محمّد هادی میلانی قدس سِرّه نشسته بودند ، که مرد و زنی با چند فرزند ، بر ایشان وارد شدند ، و گفتند: ما از کشور آلمان آمده ایم ، و می خواهیم مسلمان شویم .

جریان از این قرار است که ، این خانواده در کشور آلمان زندگی می کردند، دخترشان پهلویش شکست ، و پزشکان از درمان او عاجز شدند ، و بالأخره گفتند که باید پهلوی این دختر را عمل کرد، ولی خطرناک است . دختر آلمانی حاضر نشد زیر تیغ عمل جراحی برود، و گفت حاضرم بمیرم ولی زیر تیغ عمل جراحی نروم . دخترک پهلو شکسته را به خانه آوردند، آنها در خانه یک