نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 526

صفحه 526

41-هرگاه به یاد آن دیدار ، و آن خیمه می افتم قلبم می خواهد از هم بپاشد

یکی از روحانیّون فعّال ( که از طلّاب حوزۀ علمیّه می باشد ، و در منطقه و محل خود، در برنامه های فاطمیّه ، مخلصانه فعّالیّت گسترده ای دارد ) می نویسد: به دنبال جلسۀ عزاداری و سوگواری بر فاطمۀ زهراءسلام الله علیها در مسجد روستای محل زندگیمان ، در ایّام فاطمیّه ، در سال 1372 شمسی (1414 قمری ) بعد از پایان یافتن مراسم روضه و عزا ، با خدای خود و حضرت زهراء سلام الله علیها مناجات و زمزمه ای داشتم ، که اگر این عزاداری مورد قبول قرار گرفته ، و حضرت زهراء سلام الله علیها آن را پسندیده اند ، اثری و نشانه ای ظاهر شود، آنگاه ده مرتبه صلوات مخصوص فاطمۀ زهراء سلام الله علیها یعنی :

ألّلهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَهَ و أبیها ، و بَعلِها وبَنیها ، و السِّرِّ المُستَودَعِ فیها

بِعَدَدِ ما أحاطَ بِه عِلمُکَ

را خواندم و خوابیدم ، همان شب در عالم رؤیا دیدم که ، در همان مسجد محل که مراسم عزاداری بر پا بود وارد شدم ، و مسجد بسیار پاکیزه بود و کسی در آنجا نبود ، ولی در محلّی که وسائل چای و پذیرائی نهاده می شد ، خیمۀ سفید و کوچکی نصب شده است ، فقط دو نفر از علماء و سادات بزرگوار را دیدم که یکی در درگاه خیمه نشسته ، و دیگری در حال رفت و آمد است ، و دیدم در محلّ گودی ، تابلوها و پوسترهای حضرت فاطمه سلام الله علیها که در کوچه و بازار و خیابانها و منزلها در عالَم بیداری نصب می شود ، به وسیلۀ آن عالمی که آنها را تهیّه و چاپ و منتشر می نماید ، به سرعت از آن محل گود ، در آورده و پخش می شود ، و من خواستم وارد آن خیمه شوم ، آن دو بزرگوار ( که هر دو را

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه