نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 535

صفحه 535

گفتم : می خواهم این حسین مهربان را ببینم ، در جواب من گفت : تو لیاقت دیدن امام حسین علیه السلام را نداری ، همین که صدای ایشان را شنیدی بس است ، شکرش را بکن ، بسیارند آنانکه صدای حسین علیه السلام هم به گوششان نمی رسد ، در همین موقع از خواب پریدم ، از تمام وجودم عرق جاری بود ، بدنم از عرق خیس شده بود ، سرم به قدری درد می کرد که نزدیک بود از حال بروم ، حالم أصلاً خوب نبود ، به زحمت بلند شدم و آهسته و آرام ، چند دور ، دور مدرسه راه رفتم ، تا کمی آرام گرفتم ، و به حجرۀ خود برگشتم ، بسیار خسته بودم و می ترسیدم ، أفکار گوناگون تمام وجودم را گرفته بود، تا این که بعد از مدّتی دوباره به خواب رفتم .

46-شفای طفل سرباز فاطمۀ زهراء

یکی از طلّاب حوزۀ علمیّه ، که سیّدی علاقمند و دلبسته به أهل البیت علیهم السلام می باشد ، و در ایّام فاطمیّه خدمات ارزشمندی در ترویج برنامه های حضرت زهراء سلام الله علیها انجام داده و می دهد ، فرزندی پیدا می کند ، و در دو سالگی او متوجّه می شوند که در قلب او سوراخی است ، و دچار تشنّج نیز می شود ، و پس از مراجعه به چندین پزشک و تأئید مطلب ، دست به دامان أئمّۀ اطهار علیهم السلام بالأخص حضرت بقیّه الله الأعظم عجّل الله تعالی فرجه می شود و عرضه می دارد: یا صاحب الزّمان علیه السلام فرزند یکی از سربازان بی لیاقت شما مریض شده است ، شما را به حقّ مادرتان حضرت زهراء سلام الله علیها قسم می دهم که ، شفای فرزندم را از خدا بخواهید ، و بعد از آن روزی فرزندش را نزد یکی از متخصّصان قلب کودکان می برد، و پس از انجام اِکُو و آزمایشات لازم اعلام می دارد که ، سوراخی که در قلب وجود داشته ، و به اندازۀ ناخن دست بوده بسته شده ، و عمدۀ آن برطرف

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه