نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 566

عذرخواهی می کند، و می گوید با توجّه به شرائط من و ماشین ، نمی توانم شما را به مقصد برسانم ، و ان طلبه پیاده می شود و به سوی مقصد روانه می گردد ، که ناگاه پس از گذشت مدّت زمانی کوتاه ، صدای ماشین می شنود و متوجّه می گردد همان راننده و ماشین است ، و جلوی پای او متوقّف می شود و می گوید: من مقداری راه را طی نمودم و ناگاه بدون ارادۀ خودم ماشین را متوقّف نموده و برگشتم ، و با خودم گفتم اگر این ماشین تکه تکه هم بشود، این مبلّغ حضرت زهراء سلام الله علیها را به مقصدش می رسانم ، و بدین گونه عشق و علاقۀ قلبی نسبت به حضرت زهراء سلام الله علیها تجلّی می یابد ، و کار و خدمت در آستان مقدّس آن حضرت آسان و گوارا می گردد .

68-نمکش از آقای ... است

یکی از طلّاب معمّم و روحانی و مهاجر افغانی ، که در برنامه های فاطمیّه بسیار فعّال است ، و با استمداد از أرواح مقدّسۀ أهل البیت علیهم السلام و بالأخص حضرت زهرای مرضیّه سلام الله علیها کوشش زیاد و موفّقی در توجّه دادن مردم به مراسم فاطمیّه و عزاداری های حضرت فاطمۀ زهراء سلام الله علیها دارد ، می نویسد : روزی به منزل یکی از مردان نیکوکار ، که با پسرش آشنائی داشتم رفتم ، و پس از مقداری گفتگو ملاحظه نمودم که منزل بزرگی دارد، به او گفتم چه می شود که در ایّام فاطمیّه ای که در پیش است ، جلسۀ عزاداری برقرار کنیم و من هم برنامۀ سخنرانی و نصب پرچم و پوستر و ... را انجام می دهم ، و او هم که مردی علاقمند و مذهبی بود پذیرفت ، و روحانی دیگری هم که در نزدیکی آن منزل بود بلندگو آورد و خودش هم سخنرانی کرد، و ما را هم بسیار تشویق نمود . مجلس بسیار جالب و با شکوهی با حضور زنان و مردان با ایمان تشکیل شد، و