نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 571

صفحه 571

بزرگوار می باشد) و از بالای منبر رو به ما کرد و گفت : بیائید جلو ، وقتی رفتیم نزدیک ، با خطاب به آن شاعری که با من بود، دستور دادند شعری بخواند ، و او هم انجام وظیفه نمود، و از شدّت سوز و گریه و عزاداری غوغائی بپا شد ، سپس آن سیّد بزرگوار به من گفتند : فلانی تو هم شعری بخوان ، گفتم شعری ندارم ، فرمودند یک بیت من می گویم ، دنباله اش را تو آماده کن ، و همینجا بخوان ، و آن بیت این بود:

ای آنکه بر صحیفۀ حق پشت پا زدی

آتش به جان خلق و همه ماسوی زدی

ودنباله شعر را در عالم خواب سرودم و خواندم :

روزی که دادگاه عدالت به پا شود

آگه شوی که تیر جفا را کجا زدی

می پرسد از تو مهدی ما با چه جرأتی

آتش به درب خانۀ شیر خدا زدی

دستت بریده باد که با بودن حسن

سیلی به روی مادر ما، از جفا زدی

در کوچه ای که رهگذر خاص و عام بود

باتازیانه مادر ما را چرا زدی

این مضمون را در شعری بیاور

آقای ژولیدۀ نیشابوری ، نقل نمودند که ، من در عالم رؤیا دیدم مرحوم آیه الله ، آقای حاج سیّد أحمد فقیه امام قدس سِرُّه در باغی نشسته اند(1) و مرا پهلوی خودشان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه