نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 572

1- البته من ایشان را در زمان حیاتشان ندیده بودم ، ولی در عالم خواب شناختم

نشاندند و فرمودند : بد ترین درد برای امیرالمؤمنین علی علیه السلام این بود که آن نانجیب (...) می ایستاد ، و با نگاه تمسخر آمیزش لبخند فاتحانه می زد، یعنی دیدی که آخر تو را شکست دادم ، و سپس فرمودند : این مضمون را به شعر در آور ، و من در عالم خواب این شعر را سرودم ، و در همانجا خواندم و ایشان لبهای من را بوسیدند و آن شعر این است :

زهرای من ، که هست علی پای بست تو

ای اختیار هستی عالم ، به دست تو

آن بی حیا به طعنه به من گفت یا علی

دیدی که زنده ماندم و دیدم شکست تو

73-روضۀ شما باید به اندازۀ عمرمادرم زهراءسلام الله علیها 18 روز باشد

اشاره

أیّام محرّم 1422 قمری بود که یک نوار کاست ، محتوی گزارشی از یک عنایت و معجزۀ حسینی بسیار عجیب و تکان دهنده به دستم رسید، و بعد از شنیدن آن، جمعی از دوستان و علاقمندان به أهل البیت علیهم السلام نیز گوش دادند ، و تحت تأثیر قرار گرفتند ، و تصمیم گرفتیم با چند اتومبیل سواری به شهر کرمان برویم و آن کسی را که مورد آن عنایت عجیب و معجزۀ استثنائی قرار گرفته( و در آن أیّام ، مجلس عزاداری بسیار شگفتی آفرین و کم نظیری دارد) از نزدیک به بینیم ، و در آن جلسۀ عزاداری که با عنایت حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام پایه گذاری شده شرکت کنیم ، و بهرۀ معنوی ببریم .

با عدّه ای از علاقمندان به خاندان رسالت ، با حالت توسّل و با استمداد از روح مقدّس حضرت امّ البنین و چهار فرزند بزرگوارشان ، هنگام صبح از اصفهان به مقصد کرمان حرکت کردیم و برای نماز ظهر در مسجد حضرت أبا الفضل علیه السلام ( که در بیابانهای بین یزد و کرمان می باشد ، و به عنوان یاد بود یک معجزۀ بزرگ از