نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 595

صفحه 595

منبر، دو نفر از دوستان ، با مقداری فاصله از یکدیگر در ایوان نشسته بودند ، ولی به مجرّد این که وارد ذکر مصیبت شدم ، دیدم آقای بزرگواری ، با شال سبز و بسیار نورانی ، بین آن دو نفر نشسته اند ، و آن چنان اشک می ریختند و روی پای خود و نیز به صورت خود می زدند ، که توجّه من کاملاً به سوی ایشان جلب شده بود، و با خودم می گفتم ، ایشان کیستند با این خصوصیّات ؟ و با خودم گفتم: وقتی از منبر پائین آمدم ، می روم به محضر ایشان ، و التماس دعا می گویم، ولی وقتی روضه ام تمام شد ، ایشان را ندیدم ، رفتم سراغ آن دو نفر ، و از آنها پرسیدم ، این آقا کجا رفتند ؟ در جواب من گفتند: ما کسی را ندیدیم ، و من فهمیدم که آقا حضرت بقیّه الله الأعظم علیه السلام بوده اند ، که در هنگام توسّل به حضرت زهراء سلام الله علیها ( طبق وعده و بشارت قبلی ) به دیدارشان نائل گردیده ام .

81-کلمۀ خانم را دوست نمی داریم،نام دیگری ببرید

یکی از دلباختگان حضرت زهراء سلام الله علیها که سالهای طولانی است در آستان مقدّس حضرت زهراء سلام الله علیها و حضرت بقیّه الله عجّل الله فرجه عرض ادب می نماید ، و خدمتگزاری درگاه أهل البیت علیهم السلام را افتخار خود می داند ، با این که مدّاح رسمی نمی باشد ، ولی گاهی بانقل بعضی از قضایای مربوط به حضرت زهراء سلام الله علیها و امام زمان علیه السلام ( همراه با ذکر مصیبت ) نام خود را در لیست ذاکرین أهل البیت علیهم السلام قرار می دهد . ایشان نقل کردند که ، در هنگام نقل داستانهای عنایات حضرت زهراء سلام الله علیها کلمۀ خانم را به کار می بردم ، تا این که یک روز یکی از روحانیّون (که سیّد هم هستند ) به من فرمودند : شما مدّاح هستید ؟ گفتم : نه ، ایشان در فکر فرو رفتند ، چند دقیقه گذشت ، از ایشان پرسیدم چطور ؟ فرمودند ، در عالم خواب پیغامی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه