نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 603

به خدا قسم عنایت خاصّۀ حضرت زهراء سلام الله علیها نصیبت شده است

85-شفای تو را از خدا گرفتیم

نقل کنندۀ داستان قبل ، کرامت دیگری از کرامات حضرت زهراء سلام الله علیها را بدین گونه تعریف نمودند : روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان در سال 1380 ( 1422 قمری ) شخصی به منظور دعوت جهت جلسۀ دعای توسّل مراجعه نمود ، عذرخواهی کردم ، و دعوت او را قبول ننمودم، ولی او اصرار کرد و گفت : قضیّه ای اتّفاق افتاده که در ارتباط با شما است ، و لازم است در این جلسه شرکت کنید . از جریان سؤال کردم ، در پاسخ گفت : شما در مسیر اصفهان - قم در اتوبوس زائران و راهیان مسجد مقدّس جمکران ، قضیّه ای را ( از توسّل به نماز استغاثه به حضرت زهراء سلام الله علیها ) نقل کردید(1) و من دختر برادری دارم که مبتلا به سرطان خون شده بود، در حالی که همسر و دو بچۀ خردسال دارد، و چند ماه در بیمارستان سیّد الشّهداء علیه السلام ( که مخصوص بیماران مبتلا به سرطان می باشد ) بستری بود، و هر دو روز یک بار ، یک واحد خون به او تزریق می کردند ، و معالجات گوناگون و گسترده هیچ اثری نداشت ، و حال مریض روز به روز بدتر می شد . خبردار شدیم که دکتر متخصّص و برجسته ای به تازگی از خارج به ایران آمده ، و در یکی از بیمارستانهای تهران مشغول به کار شده است ، ولی ملاقات او هزینه و معطّلی زیاد دارد، ولی با همۀ مشکلاتی که سر راه بود، مریض را با چند نفر