نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 607

صفحه 607

سپس وارد حجره شدیم ، و فرمودند : قلم را بردار ، تا مقدّمه ای بر کتابت بگویم ، و تو بنویسی و ایشان فرمودند ، و من در عالم رؤیا نوشتم .

هنگامی که بیدار شدم ، مطالب ایشان در ذهنم بود ، و در بیداری قلم را برداشتم و در حدود 98 یا 99 درصد آن را که در ذهنم بود نوشتم که موجود می باشد .

87-هنوز مادرم زهراء سلام الله علیها راضی نشده اند

در اوج بحران جنگ هشت سالۀ ایران و عراق بود، و شهرهای بزرگ و یا مقدّسی همانند : اصفهان و قم و دهها شهر دیگر ، همه روزه بمباران و یا موشک باران می شدند و ساکنین شهرها عموماً آوارۀ شهرهای دوردست و یا روستاها شده بودند ، و درگیری های شدید در میدانهای نبرد جنوب و غرب کشور از یک طرف ، و بمبارانها و موشک بارانهای شهرها از طرف دیگر، سیل کشته و مجروح و خرابی و آوارگی را به سوی مردم سرازیر می کرد .

ایّام فاطمیّه بود، و شهر قم و شمار دیگری از شهرها زیر بمباران و موشک باران عراقیها تقریباً خالی شده بود .

در بیت یکی از مراجع معظّم تقلید ، مراسم عزاداری بر فاطمۀ زهراء سلام الله علیها برگزار شده بود، و عدّۀ کمی در آن شرکت کرده بودند ، و واعظ مجلس ناگاه می گوید بیائید امروز خالصانه و با حالت التجاء به محضر حضرت بقیّه الله الأعظم عجّل الله فرجه متوسّل شویم که این بلا برطرف شود ، و بمبارانهای پی در پی پایان یابد ، ناگاه آن مرجع عظیم الشّأن با دست اشاره می کنند به آن واعظ ، که سخن خود را قطع کند و خودشان می فرمایند : از آقا ( یعنی حضرت بقیّه الله عجّل الله فرجه) خواسته شده است ، و ایشان هم فرموده اند ما راضی شده ایم، ولی هنوز مادرمان

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه