نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 635

صفحه 635

1- در آن سال ، به دلیل عنایتی غیبی ، مجلس یاد شده به مدّت دوازده روز برگزار گردید

2- ای کاش فرزند أبی طالب قبل از این روز مرده بود (و این منظره را نمی دید ).

3- جان من ، با آه و ناله ام ( در سینه ام ) حبس شده ، ای کاش جانم ، با آن آه و ناله ها خارج می شد

چند ماهی گذشت و دچار غفلتی شدم ، و در عالم رؤیا ندائی به گوشم رسید که :

بعد از هفت سال ، گُلی در زندگیت روئیده است ، مواظب باش آن را پایمال نکنی

وقتی بیدار شدم و به فکر افتادم ، گلی که هفت سال است در زندگیم روئیده چیست ؟ مروری بر برنامه های گذشته زندگیم نمودم ، ملاحظه کردم که شروع اقدام گسترده ام دربارۀ حضرت زهراء سلام الله علیها همراهی در مسافرت دسته جمعی ، در کاروان تبلیغی فاطمیّه بوده است ، که تاریخ آن در صفحۀ أوّل مفاتیح الجنان که به عنوان یادگار سفر تبلیغی فاطمیّه اهداء شده بود ، ضبط گردیده ، و خدای را شکر کردم که با هشدارها و راهنمائی های مکرّر ( به احترام فاطمۀ زهراء سلام الله علیها) از لغزشهای خطرناک محفوظم داشته اند .

106-با دست روی بدنم کشیدند و بشارت شفا به من دادند

یکی از دلباختگان نسبت به حضرت زهراء سلام الله علیها که خود ذریّۀ آن حضرت است و در راه اهل بیت علیهم السلام و حضرت بقیّه الله علیه السلام توفیقاتی دارد ، نقل نمودکه :

در سال 1370 شمسی ، به مدّت دو ماه ، در مدینۀ منورّه در خدمت زائران رسول خدا صَلَّی الله عَلَیهِ واله و حضرت زهراء سلام الله علیها بودم، و هر هفته پانصد نفر در هتل محلّ اقامت ما وارد می شدند ، و به انجام وظیفه در راه خدمت به آنها مشغول بودیم . در یکی از هفته ها ، در هنگام ورود زائران جدید ، صدای نالۀ جان سوزی شنیدم که بانوئی با صدای پر سوزی می گفت : مادر ! دخترم را به من برگردان ، و مرّتب ناله می زد، صبح روز بعد، در رستوران هتل هنگام خوردن صبحانه ، همان صدا با همان حالت ، شنیده می شد و قطع نمی گردید ، شب در هنگام صرف شام نیز با همان صدا برخورد کردم . یکی از بستگان من در میان زائران بود، از او سؤال کردم که صاحب ناله کیست ؟ و چرا این طور می نالد ؟ و دیروز تا حال آرام

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه