نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 637

صفحه 637

دخترم را شفا داده اند ، گفتم قضیّه چیست ؟ گفت : هنگامی که به فرودگاه رسیدیم، دیدم دخترم به استقبال آمده، و در یک دست دستۀ گل گرفته، و در دست دیگر ، عکس ها و برگه های آزمایش های پزشکی را گرفته است و می گوید: مادر کجا رفتی ؟ به کی گفتی ؟ چه کردی ؟ برگه های آزمایش را نگاه کن هیچ اثری از سرطان در وجودم نیست ، گفتم چه خبر شده است ؟ گفت : یک شب در عالم خواب دیدم عدّه ای زن سیاه پوش وارد اطاقم شدند ، و بانوئی از آنها با محبّت با من سخن گفتند ، و با دست مبارکشان بر روی بدنم کشیدند، و بشارت به من دادند و فرمودند : من از خداوند شفایت را درخواست نمودم ، و او اجابت فرمود، و هنگامی که بیدار شدم ، احساس کردم شفا یافته ام و هم أکنون در حالت سلامت کامل به سر می برم

107-خاطره ای از مرحوم کافی دربارۀ حضرت زهرا سلام الله علیها

واعظ نامدار و شهید راه أهل البیت علیهم السلام و دلباختۀ و فدائی امام زمان علیه السلام مرحوم حاج شیخ احمد کافی قدس سِرُّه چند روزی در بیت شریف آیه الله العظمی ، آقای گلپایگانی قدس سِرُّه منبر می رود ، و در بیان مصائب حضرت فاطمۀ زهراء سلام الله علیها این قضیّه را نقل می نماید : یک عاشق دلباختۀ أمیر المؤمنین علیه السلام رفت به نجف أشرف، و پس از اذن دخول گرفتن ، وارد حرم مطهّر أمیر المؤمنین علی علیه السلام گردید ، و عرض کرد یا علی ! هر که می آید به محضر شما چیزی هدیه می کند ، وأمّا من دستم خالی است ، و فقط یک شعر برای شما می خوانم و می روم ، أمّا هرچه کرد نتوانست شعرش را بخواند ، و از خدمت حضرت مرخّص شد و آن شب با گریه و اندوه خوابید .

در عالم رؤیا حضرت أمیر المؤمنین علیه السلام به او فرمودند چرا گریه می کنی ؟ عرض کرد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه