نهضت فاطمیه و شمه ای از کرامات فاطمه زهرا علیهاالسلام صفحه 638

چرا گریه نکنم ، و حال آنکه نتوانستم به محضر شما عرض أدب نمایم ، حضرت فرمودند : تو بخوان ، هر جا نتوانستی خودم تو را کمک می کنم او گفت : به پیش مصطفی شرمنده باشم ، ولی نتوانست بقیّه شعر را بگوید و أمیر المؤمنین علیه السلام فرمودند بخوان : که زهراء مرده و ، من زنده باشم (1) که مجموع دو مصرع که یکی از آن زائر ، و دیگری از أمیر المؤمنین علی علیه السلام است ، این چنین می باشد :

به پیش مصطفی شرمنده باشم که زهرا مرده و من زنده باشم

108-أرواح مقدسۀ همۀ امامان در عزاداری های اصفهان حضور داشتند

یکی از دبیر های مذهبی و متدّین ، و علاقمند به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام بالأخص حضرت زهراء سلام الله علیها و امام زمان علیه السلام ( که همسر و فرزندان او نیز کاملاً در این راستا قرار دارند ) دختری دارد که در سنّ سه سالگی به داخل حوض منزل می افتد ، و مدّت زمانی کسی متوجّه نمی شود و در هنگامی که پدر او با صدای زنگ در خانه از خواب بیدار می شود، می بیند دختر بچّه ، روی آب حوض افتاده و شکم او پر از آب است ، و در حالت اضطراب با توجّه به اعتقاد و علاقه ای که به امام زمان علیه السلام داشته و دارد ، فریاد یا صاحب الزّمان سر می دهد ، و بچّه را از آب بالا می کشد ، و به بیمارستان می برد ولی نه تنها بچّه با لطف آن حضرت از کام مرگ نجات پیدا می کند ، بلکه از آن زمان ، حالت روحی او متحوّل می شود، و یک حالت معنوی استثنائی پیدا می کند، که در میان هم سن و سالها ، و دیگر افراد خانواده و فامیل ، مورد توجّه می باشد .