- مقدمه 1
- زمینه سازی جهت بیعت 10
- اشاره 10
- اولین سنت شکنان 12
- نانوشته ای گویاتر از هر نوشته 13
- خنده در گریه 14
- ماتم سترگ 15
- حور در آتش 16
- غصب فدک 17
- خطر داخلی 21
- اشاره 21
- (نفاق خوفی) 23
- اشاره 23
- شکل گیری نفاق 23
- (نفاق طمعی) 23
- رشد و تعالی جامعه 25
- آموزه 26
- مسلخ ارزش های الهی 28
- اشاره 28
- حرکت ریاست طلبانه سعد 29
- روش تطمیع 30
- حرکت قدرت طلبانه 30
- اشاره 30
- حرکت چماق به دست 31
- اعتراض ام سلمه 34
- بلال و اذان نگفتن او 35
- قبیله گرایی 38
- نقش مخرب احزاب 39
- اشاره 42
- صفت نکوهیده 42
- حسادت به حضرت علی(علیه السّلام) 43
- عبرت 44
- اشاره 47
- الف)کینه نسبت به اهل بیت(علیهم السّلام) 47
- ب)کینه های مهاجرین 50
- عبرت 51
- اشاره 53
- موضع گیری اهالی مدینه 54
- 2 . خودداری از اظهارنظرهای جاهلانه: 57
- وظایف توده مردم 57
- اشاره 57
- شکوه حضرت زهرا(علیهاالسّلام) 59
- عبرت از تاریخ 60
- اشاره 62
- الف) سلب برکات الهی 62
- آثار منفی و تخریبی ترک«امر به معروف و نهی از منکر» 62
- ب) عذاب و هلاکت 63
- ج) لعن و نفرین خداوند 63
- د) شریک گناه دیگران 63
- ه) تسلط اشرار 63
- اشاره 66
- سطحی نگری پیروان رسول خدا(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) 67
- عبرت آموزی 69
- اشاره 70
- ناتوانی نفس 74
موضوع نانوشته
اما موضوع وصیت نانوشته پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) چه بوده است و چرا آن شخص با این وصیت
این گونه مخالفت کرد؟ جواب این سئوالات، ا کثر مباحث مبهم تاریخ سیاسی در حادثه تلخ ِفاطمیه را آشکار می سازد و از قدرت طلبی ها و سیاست نفوذ و ضربه مخالفان پرده برمی دارد.
واقعیت این است که مفاد وصیت موردنظر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) کاملاً معلوم بود؛ زیرا قبل از آن،
هر عبارتی را که پیامبر(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) با لفظ « لن تضلّوا » بیان فرموده بود، همه دربردارنده مفاد «حدیث ثقلین» (1) بود و در جمله درخواست کاغذ و دوات که فرمود: «ایتونی بدواهٍ و کتبٍ و صحیفه ٍ لا کُتُبَ لَکُم کتاباً لا تَضِلوُا بَعدَهُ ابداً»، بر همه حاضران معلوم شد پیامبر(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) می خواهد چه وصیتی را مکتوب نماید؛ از این رو، یکی از اصحاب موضوع نوشته و نیز جزئیات و ترکیب جمله حضرت را دانست و وا کنشی سریع نشان داد و آغازگر جسارت به محضر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) گشت.
اما ریحانه نبی ا کرم(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) این حوادث تلخ را مشاهده می نمود و غم و اندوهش دوچندان
می شد. مگر پدر بزرگوار ایشان متصل به وحی نبود؟ آیا آن حضرت، جز مصالح و منافع ملت منظوری داشت؟ پس چرا این همه جسارت و سرپیچی از ایشان؟ چرا این گونه آثار نفاق در مردم ظاهر گشت؟ چرا...؟
خنده در گریه
حال رسول خدا(صلّی الله علیه و آله وسلّم ) رفته رفته بدتر می شد. در حالی که سر ایشان در دامن حضرت علی(علیه السّلام) بود، بی هوش گشت. حضرت زهرا(علیهاالسّلام) به صورت نازنین پدر نگاه می کرد و اشک می ریخت و می فرمود: «آه! به برکت وجود پدرم، باران رحمت نازل می شد و او دادرس یتیمان و پناه
1- صحابه بارها از آن حضرت، حدیث ثقلین را این گونه شنیده بودند که: «إنی تارکٌ فیکمُ الثقلین کتابَ الله وعترتی ما ان تَمَسکُتم بِهما لن تَضلُوا ابداً ولن یفتریا حتی یَرد علی حوض؛ من در میان شما دو چیز گرانبها می گذارم: کتاب خدا و خاندانم. تا آن زمان که بدین دو تمسک جویید هرگز گمراه نخواهید شد و این دو از یکدیگر جدا نمی شوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند». (الغدیر و المستدرک علی الصحیحین، ج 2 ، ص 109).