دانستنیهای اربعین حسینی صفحه 19

صفحه 19

نظر اربعین اول یا دوم را نتوانسته اختیار کند و می فرماید : فعلیه أنا من المتوقفین فی ذلک ، و لکن المشهور عند عوام الناس فی السنه الأولی ، مع أن ظاهر عده التواریخ أن توقفهم فی الشام لا یقل من شهر ؛ بنابراین ، من از زمره ی توقف کنندگان در مسئله هستم (و هیچ یک از دو قول را اختیار نمی کنم) ولی مشهور نزد عوام مردم این است که آنان در اربعین اول به کربلا بازگشتند . با آن که ظاهر بعضی کتب تاریخی این است که توقف ایشان در شام کمتر از یک ماه نبوده است . [1] . [1] مقتل الامام الحسین علیه السلام ، ص 285 (نسخه ی خطی) .

دو دیدگاه در ترازوی نقد

مرحوم محدث نوری و قاضی طباطبایی ، در دو جهت مسئله قرار دارند . محدث نوری به طور کلی منکر بازگشت اهل بیت در اربعین اول است و شبهه ی ابن طاووس در اقبال الأعمال را با حواشی دیگر پرورش داده و دیگرانی چون محدث قمی تحت تأثیر او قرار گرفته اند . و در طرف مقابل ، شهید قاضی طباطبایی در مقام اثبات مراجعت اهل بیت در اربعین اول برآمده و با پروراندن جواب مرحوم اشراقی و نگارش کتابی قطور به پاسخ گویی ایشان آمده و به حق رنج فراوان و زحمت بسیار کشیده است . از این روی ، ما به طور خلاصه ، ادله ی هر دو طرف را به نقد و بررسی می نشینیم .

سخن و دیدگاهی دیگر

تاکنون معلوم شد که شهرت مورد ادعا با توجه به محذورات ذکر شده کارساز نیست ، وشواهدی که ذکر گردید فرض امکان را ثابت می کند ، ولی برای اثبات وقوع کافی نیست . و اما ملازمه بین زیارت جابر و ملاقات وی با اهل بیت را با بازگشت ایشان به کربلا در اربعین اول اینگونه می توان منتفی دانست : با توجه به قراین ، به نظر می رسد جابر بن عبدالله انصاری ، آن یار وفادار و دانشمند عارف و آگاهی که رنج سفر را به جان خریده و از عواقب کار خود نهراسیده و در بزرگسالی و کهولت سن به سمت کربلا رهسپار شده است ، به یک زیارت بسنده نکند و دست کم دو بار به زیارت قبر مولا و محبوب خود سالار شهیدان امام حسین علیه السلام شتافته باشد : زیارت اول : زیارتی است که طبری در بشاره المصطفی [1] و

سید بن طاووس در مصباح الزائر [2] و خوارزمی در مقتل الحسین علیه السلام [3] آورده اند . زیارت دوم : زیارتی است که مقرون به ملاقات با اهل بیت علیهم السلام است . در زیر به تبیین این دیدگاه خواهیم پرداخت : 1 . در روایت طبری و سید بن طاووس و خوارزمی ، هیچ گونه اشاره ای به مسئله ی ملاقات نشده است ؛ بلکه قرینه بر عدم حصول ملاقات نیز وجود دارد . طبری و خوارزمی تصریح می کنند که پس از انجام زیارت ، جابر از عطیه می خواهد که او را به سمت خانه های کوفه هدایت کند . آن گاه هر دو در این مسیر گام برداشتند . [4] بسیار بعید است که حادثه ای با این اهمیت واقع گردد و عطیه آن را نقل نکند . 2 . آنچه از خبر طبری و سید بن طاووس و خوارزمی استفاده می شود این است که هنگام زیارت جابر ، کسی غیر از ایشان نبوده است و حال آن که زیارت مقرون به ملاقات با اهل بیت ، وقتی بوده است که گروهی از بنی هاشم نیز به زیارت قبر آن حضرت شتافته بودند و اهل بیت هنگامی که به کربلا رسیدند ، جابر را با عده ای از بنی هاشم در آن جا یافتند . [5] . 3 . در زیارت اول ، نام و نقش عطیه برجسته است ، در صورتی که در زیارت دوم هیچ نام و اثری از عطیه وجود ندارد . 4 . تصریح مورخان و دانشمندان مبنی بر این که جابر نخستین زائر امام حسین علیه السلام است ، اثبات کننده ی این مطلب است که زیارت وی پیش از زیارت گروهی از بنی هاشم است و با

این بیان ، زیارت جابر با عطیه را باید

نخستین زیارت او قرار داد . خلاصه ، آنچه طبری و سید بن طاووس در (مصباح الزائر) و خوارزمی آورده اند ، که در آن نام عطیه وجود دارد و هیچ گونه اشاره ای از حضور بنی هاشم ندارد و سرانجام زیارت ، به رهسپاریشان به سمت کوفه ختم می شود ، با آنچه که ابن نما و سید بن طاووس در (لهوف) آورده اند ، که در آن اثری از نام و نقش عطیه نیست ، فرق می کند و هیچ گونه بعدی ندارد که شخصی چون جابر به یک زیارت بسنده نکند . بنابراین ، روز اربعین روز زیارت جابر پس از گذشت چهل روز از شهادت سالار شهیدان ، حسین بن علی علیهماالسلام است ، و زیارت اهل بیت و ملاقات جابر با ایشان پس از اربعین است ؛ گرچه دقیقا روز آن را نمی دانیم ، ولی مسلما پیش از اربعین دوم است . با توجه به نقلی که ورود سر مطهر را به شام در اول ماه صفر تعیین کرده است [6] ، چنانچه ورود اهل بیت را هم در این تاریخ به شام بدانیم [7] و با تکیه به خبری که زمان خروج ایشان ، بیستم ماه صفر تعیین شده است [8] ، مدت اقامت ایشان در شام ، بیست روز بوده و بابر آن که مسیر بازگشت آنان از راه میانبر بادیهالشام بوده باشد ، زمان رسیدن اهل بیت به کربلا فاصله ی چندانی با اربعین اول ندارد . و می توان گمان کرد که آنان در حدود پایان صفر و یا در اوایل ربیع الاول به کربلا رسیده باشند و چنانچه مدت اقامت ایشان

را حدود یک ماه [9] و یا یک ماه و نیم [10] ، بدانیم ، و یا بازگشت را هم از راه سلطانی بدانیم زمان مقداری به تأخیر می افتد و بعید است که درغیر از ماه ربیع الاول بوده باشد . با این بیان بسیاری از مشکلات مسئله حل می شود ، و بسیاری از منازعات و کشمکشها پایان می پذیرد . اما آنچه مرحوم قاضی طباطبایی از آن به عنوان فهم علما یاد کرده است ، نمی تواند به عنوان دلیل مطرح گردد و در فرض تحقق ، ناشی از ثبوت ملازمه ی بین زیارت جابر و حصول ملاقات است ، که مورد پذیرش قرار نگرفت . با توجه به مطالب گذشته ، نتیجه ی بحث این است : چنانچه اهل بیت را از طریق بادیه الشام به شام برده و آنان از همان مسیر به کربلا بازگشته باشند ، و زمان خروج را نیز بیستم صفر ندانیم ، امکان رسیدن به کربلا در اربعین اول وجود دارد . ولی قراینی مسیر رفت را از این مسیر تأیید نمی کند ، و سید امین که این احتمال را ذکر می کند ، هیچ گونه دلیل و شاهدی را نمی آورد و تنها با ذکر کلمه ی «لعل» و شاید آن را مطرح ساخته است و در هیچ کتاب معتبر و غیر معتبری ، اثری از حرکت در این مسیر به چشم نمی خورد . افزون بر آن ، حکومت فاسد بنی امیه می خواست نهایت بهره را از جنایت ننگین خود به دست آورد ؛ بنابراین ، حرکت دادن آنها از راه سلطانی ، که گفته می شود چهل منزل را در خود داشت ، منطقی جلوه می سازد

و حرکت در این مسیر به حدود بیست روز وقت نیاز دارد . و باقی ماندن آثاری از شهیدان و اهل بیت در این مسیر به عنوان تأیید می تواند مورد استناد قرار گیرد ، مثل مشهد نقطه [11] ، و یا مدفن برخی از کودکان آل البیت درمسیر ، مثل شهرهای حلب یا بعلبک . در برخی ازکتب مورد توجه تاریخی ، بعضی از جریانات راه را ذکر کرده اند که مربوط به راه سلطانی است ؛ مثل قضیه ی دیر راهب [12] در قنسرین [13] ، سخنان بعضی از اهل بیت در بعلبک . بنابراین ، با توجه به مدت اقامت اهل بیت در شام که تا حدود یک تا یک ماه و نیم گفته اند ، همچنانکه سیدبن طاووس ، و پیش از او قاضی نعمان گفته است و باعنایت به مدتی که در کوفه زندانی بوده اند ، (اگر چه آن مدت کم باشد) و مسئله ی کسب تکلیف از یزید توسط پیک و یا حتی کبوتر نامه بر ، باز بازگشت اهل بیت را در اربعین اول منطقی نمی دانیم . اما تصریح برخی مثل بیرونی و قزوینی و شیخ بهایی و دیگران ، معارض است با نقل برخی همانند قاضی نعمان ، که از نظر تاریخی بر آنها مقدم است و مثل آنان ذوفنون نبوده است . و آنچه به امامیه نسبت داده اند ناشی از ملازمه ی بین زیارت جابر و حصول ملاقات وی با اهل بیت در اربعین اول است که مورد پذیرش قرار نگرفت ، و آن را در زیارتی دیگر پس از اربعین دانستیم . اما تاریخ الحاق سر مطهر به جسد طاهر را یا باید در روز اربعین ندانیم ،

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه