عاشورا صفحه 282

صفحه 282

نمیشمرد و خطرات سنگین این کار را به جان می خرید!

او پیوسته در بیدار ساختن مردم به خصوص نخبگان امّت تلاش می کرد و همه را برای قیام بر ضدّ آن حکومت غیر اسلامی که در رأس آن بقایای عصر جاهلیت یعنی فرزند ابوسفیان بود فرا می خواند.

لحن امام(علیه السلام) در این خطبه و استدلالات متین و محکم و پرمایه آن حضرت و فصاحت و بلاغتی که در آن به کار رفته، حکایت از این دارد که این فرزند به حقّ علی بن ابی طالب(علیه السلام) با همان منطق کوبنده پدر در برابر ظالمان ایستاده بود و از هر فرصتی بهره می گرفت.

مبادا مردم تدریجاً به آن وضع ناهنجار خو بگیرند و تعلیمات اسلام را فراموش کنند وبه حکومت های فرعونی تن در دهند.

15 توطئه شبانه برای گرفتن بیعت

(ولید فرماندار مدینه شبانه کسی را خدمت امام(علیه السلام)، و «عبدالله بن زبیر» فرستاد و آنها را به خانه خود دعوت کرد)

«عبدالله بن زبیر» رو به امام(علیه السلام) کرد و عرضه داشت: ای اباعبدالله! این ساعت که ولید ما را خواسته، ساعتی نیست که «ولید» نشست عمومی برای مردم داشته باشد، از این که در این ساعت ما را فراخوانده من از آن احساس خطر می کنم. به نظر شما برای چه منظوری ممکن است ما

را خواسته باشد؟

امام(علیه السلام) فرمود:

«إِذاً أُخْبِرُکَ أَبابَکْرُ، إِنّی أَظُنُّ بِأَنَّ مُعاویهَ قَدْ ماتَ، وَ ذلِکَ أَنّی رَأَیْتُ الْبارِحَهَ فِی مَنامی کَأَنَّ مِنْبَرَ مُعاوِیهَ مَنْکُوسٌ، وَ رَأَیْتُ دارَهُ تَشْتَعِلُ ناراً،فَاَوَّلْتُ ذلِکَ فی نَفْسِی أَنَّهُ ماتَ».

«ای ابابکر! (کنیه عبدالله بن زبیر) اکنون به تو می گویم: گمان می کنم معاویه از دنیا رفته است; چرا که من شب گذشته در خواب دیدم که منبر معاویه سرنگون شده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه