- عاشورا حماسه بزرگ تاریخ 1
- بهترین روش برای مطالعه تاریخ 5
- سخن آغازین 7
- کتاب حاضر 14
- اشاره 17
- اوّل: ولادت امام حسین(علیه السلام) 17
- بخش اوّل : شخصیّت امام حسین(علیه السلام)و فلسفه عزاداری 17
- دوّم: شخصیّت ممتاز آن حضرت 18
- سوّم: نقش ائمّه اطهار (علیهم السلام) در احیای یاد و نام امام حسین (علیه السلام) 24
- چهارم: تاریخچه سوگواری بر مظلومیّت امام حسین (علیه السلام) 33
- 1 گریه بر امام حسین (علیه السلام) پیش از تولّد آن حضرت 33
- اشاره 33
- 2 گریه بر امام حسین (علیه السلام) پس از ولادت 35
- 3 گریه و سوگواری بر امام حسین (علیه السلام) پس از شهادت 37
- توضیح 43
- پنجم: فلسفه گریه و عزاداری برای امام حسین (علیه السلام) 43
- 1 حسن ذاتی گریه 44
- 2 درک ثواب و رسیدن به شفاعت اهل بیت (علیهم السلام) 45
- 3 تشکّر از امام حسین (علیه السلام) 46
- اشاره 46
- 1 حفظ مکتب اهل بیت (علیهم السلام) 47
- 2 بسیج توده ها 50
- 3 خودسازی و تربیت دینی (الگوپذیری) 52
- 4 تجلیل از مجاهدت امام (علیه السلام) و تعظیم شعائر 54
- ششم: شیوه های عزاداری 56
- توضیح 56
- 1 گریه کردن 57
- 2 تباکی 58
- 3 لباس مشکی بر تن کردن 59
- 4 تشکیل مجالس سوگواری 60
- 5 نوحه سرایی 61
- 6 به سر و سینه زدن 62
- 7 تعطیلی کسب و کار 63
- اشاره 69
- بخش دوّم : ریشه های قیام عاشورا 69
- توضیح 71
- 1-دشمنی دیرینه بنی امیّه با بنی هاشم 71
- الف) ریشه های تاریخی 71
- ب) امتیازات ویژه بنی هاشم 74
- اشاره 81
- 2-انتقام دشمنان اسلام از شکست های زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله) 81
- نقش امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در شکست مشرکان قریش 82
- نگرانی رسول خدا (علیه السلام) 83
- علی (علیه السلام) نیز نگران حسن و حسین (علیهما السلام) بود 84
- از سخنان معاویه آثار کینه وانتقام آشکار است 85
- یزید و انتقام کشته های بدر 86
- سخنانی از دیگر امویان 88
- اشاره 91
- 3-توطئه در سقیفه (نقش سقیفه در پایه ریزی حکومت امویان) 91
- الف) شکسته شدن حرمت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) 93
- ب) تبدیل شدن خلافت (عهد) الهی به امری بشری 95
- ج) به قدرت رسیدن بنی امیّه در شام (تبدیل خلافت به پادشاهی) 97
- شورای انتصابی عمر، و به قدرت رسیدن عثمان 104
- 4-شورای انتصابی عمر، و به قدرت رسیدن عثمان 104
- پیامدهای خلافت عثمان و نقش آن در تحکیم قدرت بنی امیّه 109
- 1 ترک حمایت از عثمان 117
- توضیح 117
- 5-توطئه ها در عصر امیرمؤمنان (علیه السلام) 117
- 2 جنگ جمل یا رویارویی غیر مستقیم معاویه با امام (علیه السلام) 120
- 3 جنگ صفّین، یا رویارویی مستقیم معاویه با امام (علیه السلام) 124
- 4 ایجاد رعب و وحشت در قلمرو حکومت علوی 126
- 6-شکل گیری توطئه ها در عصر امام مجتبی (علیه السلام) 130
- اشاره 135
- 7-وران خلافت معاویه 135
- 1 نقض صلحنامه امام مجتبی(علیه السلام) 136
- توضیح 137
- 2 نصب منافقان در پست های حسّاس 137
- عمرو بن عاص (والی مصر) 139
- زیاد بن ابیه (والی بصره و کوفه) 143
- مغیره بن شعبه (والی کوفه) 146
- سمره بن جندب (جانشین زیاد در بصره) 148
- اشاره 151
- 3 بستر سازی های فرهنگی برای پیشبرد اهداف شوم خویش 151
- الف) جلوگیری از تفسیر قرآن 151
- ب) ترویج مذهب جبر 153
- ج) تحریم ذکر فضایل علی (علیه السلام) و جعل حدیث درباره دیگران 154
- د) ترویج ناسزاگویی به علی (علیه السلام) 157
- 4 به شهادت رساندن امام حسن مجتبی(علیه السلام) 161
- توضیح 162
- 5 کشتن شیعیان به بهانه های گوناگون 162
- شهادت حُجر بن عدی(3) 164
- شهادت عمرو بن حَمِق 168
- 6 تنگنای اقتصادی مخالفان 170
- 7 بدعت ها 174
- 8 تحمیل بیعت یزید بر مردم 178
- ولادت و تربیت یزید 184
- 8- حکومت جنایت بار یزید 184
- اشاره 184
- افکار، اندیشه ها و رفتارهای ضدّ دینی یزید 186
- جنایات یزید 191
- اشاره 197
- بخش سوّم : انگیزه های قیام عاشورا 197
- 1-احیای آیین خدا و نجات اسلام از چنگال بدعت ها 199
- 2-اصلاح امّت، امر به معروف و نهی از منکر 207
- قسمت اول 207
- قسمت دوم 211
- تشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با ستمگران 217
- 3-تشکیل حکومت اسلامی و مبارزه با ستمگران 217
- نگاهی به گذشته 220
- سخن امام حسین (علیه السلام) در برابر معاویه 221
- تلاش امام حسین (علیه السلام) برای تشکیل حکومت اسلامی در زمان یزید 222
- نامه سران کوفه به محضر امام (علیه السلام) 225
- پاسخ امام (علیه السلام) و اعزام مسلم به کوفه 226
- قیام برای تشکیل حکومت اسلامی با آگاهی از شهادت 230
- بخش چهارم : رویدادهای قیام عاشورا 237
- اشاره 237
- 1 خواستگاری امّ کلثوم 238
- 2 وحشت از نام علی(علیه السلام) 241
- 3 افتخار شما فقط فاطمه است! 242
- 4 مصادره اموال معاویه 244
- 5 ملاقات با حسین ممنوع! 245
- 6 برخورد شدید امام حسین(علیه السلام) با معاویه 246
- 7 نامه شدید اللحن امام حسین(علیه السلام) به معاویه 247
- 8 همان نامه به روایت دیگر 252
- 9 حکومت معاویه بزرگترین فتنه! 258
- 10 نکوهش معاویه بر انتخاب یزید 259
- 11 پاسخ کوبنده امام(علیه السلام) به معاویه 260
- 12 من کسی را صالح تر از یزید نمی دانم!! 265
- 13 خطبه ای بسیار مهمّ و سرنوشت ساز 267
- 14 من فقط برای اقامه حق قیام کردم 275
- 15 توطئه شبانه برای گرفتن بیعت 282
- 16 چگونه توطئه خنثی شد؟ 284
- 17 همان مطلب به روایت دیگر 286
- 19 ادامه همان سخن 290
- 20 پاسخ نهایی: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است! 292
- 21 امام حسین(علیه السلام) کنار قبر پیامبر(صلی الله علیه وآله) 294
- 24 . اگر در دنیا هیچ پناهگاهی نداشته باشم، با یزید بیعت نخواهم کرد! 297
- 25 وصیّت نامه تاریخی امام حسین(علیه السلام) 299
- 26 من هرگز تن به ذلّت نخواهم داد! 301
- 27 مادرم! می دانم که شهید می شوم! 302
- 28 پایان این راه شهادت است! 303
- 29 امام حسین(علیه السلام) از مدینه خارج می شود 304
- 30 ورود امام حسین(علیه السلام) به مکّه 306
- 33 برنامه ریزی برای بیعت و قیام 315
- 34 نامه امام حسین (علیه السلام) به مردم بصره و برنامه ریزی برای قیام 316
- 35 من مأموریّت دارم! 317
- 36 پیمان کوفیان حجّت را بر امام تمام کرد 319
- 37 فقط جان بر کفان با ما همراه شوند! 320
- 38 احترام حرم الهی 322
- 39 امام (علیه السلام) از شهادت خویش خبر می دهد 324
- 40 امام حسین (علیه السلام) امان دشمن را نمی پذیرد 325
- 41 قیام برای اعلای کلمه حق 327
- 42 نامه دیگر از امام (علیه السلام) در پاسخ مردم کوفه 328
- 43 قیام برای احیای حق 330
- 44 گفتگوی پر معنی امام (علیه السلام) با فرزندش علی اکبر (علیه السلام) 331
- 45 بنی امیّه در تعقیب امام (علیه السلام) 332
- 46 امام حسین (علیه السلام) مردم را برای بازگشت آزاد می گذارد 333
- 48 اهداف امام در قالب اشعاری پر معنا 334
- 47 امام (علیه السلام) حقایق را برای یارانش بازگو می کند! 334
- 49 خطبه امام (علیه السلام) در نخستین برخورد با دشمن 336
- 50 خطبه دیگر امام (علیه السلام) در برابر لشکر حرّ 339
- 51 گفتگوی پرمعنای امام (علیه السلام) با حرّ 341
- 52 تعبیر دیگری از امام (علیه السلام) درباره ذلّت ناپذیری 343
- 53 خطبه دیگری از امام (علیه السلام) در جمع یاران حرّ 345
- 54 عبیدالله بن حُرّ جعفی و از دست دادن فرصت 347
- 55 در پستی دنیا همین بس... 351
- 56 ورود به سر منزل مقصود 353
- 57 برخورد عزّتمندانه امام (علیه السلام) با فرستاده عبیدالله 356
- 58 خاموش نشستن گناه است 357
- 59 خوشا چنین مرگی! 360
- 60 می خواهم با تو سخن بگویم 362
- 61 من راز و نیاز با محبوب را دوست دارم 364
- 62 خطبه تاریخی امام (علیه السلام) در شب عاشورا 366
- 63 هرگز دست از دامنت بر نمی داریم! 370
- 64 شیرین تر از عسل 374
- 65 آماده سازی برای حادثه ای بزرگ 377
- 66 جالب ترین صحنه های ایثار 379
- 67 خون های شهیدان را به آسمان هدیه می برند! 385
- 68 آخرین توشه! 386
- 69 مناجات صبح عاشورا 387
- 70 خطبه صبح عاشورا 388
- 71 توجّه به حقوق مردم حتّی در روز عاشورا 390
- 72 سازندگی در صبح عاشورا 391
- 73 خطابه شورانگیز امام (علیه السلام) به هنگام صف آرایی دشمن 392
- 74 خطبه حماسی امام (علیه السلام) در برابر سپاه دشمن 398
- 75 اعتراف کوفیان در مقابل منطق گویای امام (علیه السلام) 404
- 76 سخنان امام (علیه السلام) به اصحاب بزرگوارش 406
- 77 بشتابید ای دلیرمردان! 407
- 78 آخرین نماز! 408
- 79 درهای بهشت به رویتان گشوده شد! 410
- 80 خدایا شاهد باش 411
- 81 به خدا سوگند بر عمویت دشوار است! 415
- 82 برادرم! برای لب تشنگان، آبی تهیّه کن 417
- 83 او طفلی شش ماهه است پس جرعه ای آب به وی برسانید! 420
- 84 ای یارانم! چه شد پاسخ مرا نمی دهید؟! 424
- 85 پسرم! عمویت را نیز کشتند. 426
- 86 لباس کهنه چرا؟ 429
- 87 گفتگو با زنان حرم 431
- 88 سخنان و اشعار امام(علیه السلام) در برابر دشمن 432
- 89 شوق دیدار 438
- 90 پیمان شکنان رسوا! 439
- 91 مرا بشناسید 440
- 92 اشعاری دیگر 443
- 93 مرگ بهتر از زندگی ننگین است! 445
- 94 اگر دین ندارید آزاد مرد باشید! 446
- 95 مناجات با خدا و نفرین به دشمن 448
- 96 می خواهم با چهره خونین به ملاقات جدّم بروم 450
- 97 آنجا که دشمن هم گریست! 451
- 98 آخرین مناجات 453
- بخش پنجم : آثار و پیامدهای قیام عاشورا 456
- اشاره 456
- 1-حیای اسلام و آیین حق 458
- 2-الگوسازی برای آزادگان 462
- 3-قیام های خونین پس از حادثه عاشورا 466
- توضیح 466
- الف) اعتراضات و مقاومت های شخصی 467
- ب) قیام توّابین 470
- ج) قیام مختار1 476
- قیام مختار2 480
- توضیح 480
- آخرین نبرد 484
- تحلیل و جمع بندی 486
- د) انقراض بنی امیّه 487
- اشاره 487
- قیام عبّاسیان و انتقام از بنی امیّه 488
- شگفتی های تاریخ! 489
- جمع بندی پایانی 494
- اشاره 496
- بخش ششم : اشعار برگزیده 496
- جلوه گاه حق 498
- بخشی از اشعار برگزیده فارسی(1) 498
- مهر آزادگی 499
- نور خدا 499
- حماسه آفرین 500
- همّت بلند 502
- دانشگاه ایمان 503
- عشق بازی 504
- جان جهان 505
- قربانی اسلام 506
- خاک شهیدان 507
- اشک شفق 507
- عزّت و آزادگی 508
- بند دوّم 510
- دوازده بند محتشم 510
- بند اوّل 510
- بند سوّم 511
- بند چهارم 512
- بند پنجم 513
- بند هفتم 514
- بند ششم 514
- بند هشتم 515
- بند نهم 516
- بند دهم 517
- بند یازدهم 518
- بند دوازدهم 518
- گزیده ای از قصیده سیّد حمیری(3) 520
- عقبه بن عمر سهمی، نخستین مرثیه سرا(1) 520
- بخشی از اشعار برگزیده عربی 520
- گزیده ای از قصیده دعبل خزاعی(1) 522
- گزیده ای از قصیده ابن حمّاد عبدی 523
- گزیده ای از قصیده دیگر ابن حمّاد 527
- قصیده ای از شاعر دیگر 528
- منتخبی از قصیده ابن عرندس 530
- منتخبی دیگر از قصیده ابن عرندس 533
- گزیده ای از قصیده میمیّه سیّد جعفر حلّی(ره)(2) 535
- قصیده ای از یکی از بزرگان 538
- شعری از سید محمّد حسین قزوینی(ره)(2) 539
- گزیده ای از قصیده شیخ خلیعی 540
- فهرست آیات 541
- فهرست روایات1 543
- فهرست روایات2 549
- فهرست اشخاص و لقب ها 557
- آ تا ج 557
- ح تا ع 561
- ف تا ی 567
- فهرست قبایل و گروه ها 571
- فهرست اماکن 572
- فهرست منابع 575
سزاوارتری. زیرا من و تو از یک ریشه ایم و تو جان و روح و چشم و بزرگ اهل بیت من هستی، و پیروی تو بر من واجب است. چرا که خداوند تو را بر من شرافت
بخشید. و تو را از بزرگان اهل بهشت قرار داده است».
محمّد حنفیّه در ادامه افزود:
«به مکّه برو، اگر آنجا برای تو امن بود پس در آنجا بمان; و اگر چنین نبود به سوی یمن رهسپار شو. که آنان یاران جدّ و پدر تواند. آنان مهربانترین و با محبّت ترین و مهمان نوازترین مردم اند. اگر آنجا برای تو امن بود که می مانی و گرنه به شن زارها و شکاف کوهها رفته! و از شهری به شهر دیگر کوچ کن! تا ببینی کار این مردم به کجا منتهی می شود و خداوند بین ما و این گروه فاسق داوری خواهد کرد».
امام(علیه السلام) فرمود:
«یا أَخی وَاللّهِ لَوْ لَمْ یَکُنْ فی الدُّنْیا مَلْجَأً وَ لا مَأْویً، لَما بایَعْتُ یَزیدَ بَنْ مُعاوِیَهَ; ای برادر! به خدا سوگند! اگر در هیچ نقطه ای از دنیا، هیچ پناهگاه و جای امنی نداشته باشم هرگز با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد».
محمّد حنفیّه از سخن گفتن باز ایستاد و گریست. امام(علیه السلام) نیز مدّتی با وی گریست، سپس فرمود:
«یا أَخی جَزاکَ اللّهُ خَیْراً، لَقَدْ نَصَحْتَ وَ أَشَرْتَ بِالصَّوابِ وَ أَنَا عازِمٌ عَلَی الْخُروُجِ اِلی مَکَّهَ، وَ قَدْ تَهَیَّأْتُ لِذلِکَ أَنَا وَ إِخْوَتی وَ بَنُو أَخی وَ شیعَتی، وَ أَمرُهُمْ أَمْری وَ رَأْیُهُمْ رَأْیی، وَ أَمّا أَنْتَ یا أَخی فَلا عَلَیْکَ أَنْ تُقیمَ بِالْمَدینَهِ، فَتَکُونَ لی عَیْناً عَلَیْهِمْ وَ لا تُخْفِ عَنّی شَیْئاً مِنْ أُموُرِهِمْ ; برادرم! خداوند به تو پاداش نیکو دهد. خیرخواهی کردی و به
راه درست اشاره کرده ای. من اکنون عازم مکّه هستم و خود و برادرانم و برادرزادگان و پیروانم را برای این سفر آماده کرده ام. برنامه
و رأیشان همان برنامه و رأی من است. امّا تو ای برادرم! ماندن تو در مدینه ایرادی ندارد تا در میان آنان