عاشورا صفحه 408

صفحه 408

شدند!

به خدا سوگند! آنچه را (از تسلیم در برابر ظلم و تن دادن به ذلّت) از من می خواهند، اجابت نخواهم کرد، تا آن که آغشته به خون خویش، خداوند را ملاقات کنم!».(1)

لحظات حسّاسی بود، گویی آسمان به تماشا نشسته بود و زمین در انتظار; تا این صحنه های پر غوغا و فراموش نشدنی را

بنگرند، و پیکار شیرمردانی را که جز به خدا نمی اندیشیدند و آغوش خود را برای شهادت گشوده بودند، نظاره کنند و به آن همه عظمت و ایثار آفرین گویند! هزاران آفرین!

78 آخرین نماز!

یاران امام(علیه السلام) دلاورانه پیکار می کردند و یکی پس از دیگری به شرف شهادت نایل می آمدند. ابوثمامه صائدی (مردی از یاران آن حضرت) عرض کرد: ای اباعبدالله! جانم به فدایت، می بینم این گروه به تو نزدیک شده اند. به خدا سوگند! پیش از تو، من باید کشته شوم! ولی دوست دارم چون خداوند را ملاقات می کنم، این آخرین نماز را که وقتش رسیده است با تو خوانده باشم.

امام(علیه السلام) سر به سوی آسمان برداشت و فرمود:

«ذَکَّرْتَ الصَّلاهَ، جَعَلَکَ اللّهُ مِنَ الْمُصَلّینَ الذّاکِرینَ! نَعَمْ، هذا أَوَّلُ وَقْتِها ; نماز را به یادآوردی خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد. آری، اکنون وقت فضیلت نماز است».

سپس فرمود:

پاورقی

1 . لهوف، ص 158 و بحارالانوار، ج 45، ص 12.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه