عاشورا صفحه 501

صفحه 501

بربسته بود باب فضیلت به روی خلق

گر قتل او نمی شدی این باب را کلید

برگی بود ز دفتر خونین کربلا

هر لاله و گلی که به طَرْفِ چمن دمید

از دامن سپید شریعت زدود و شست

با خون سرخ خویش، سیه کاری یزید

یکسان رخ غلام و پسر بوسه داد و گفت

در دین ما سیه نکند فرق با سفید

بُد تشنه عدالت و آزادی بشر

آن العطش که از دل پر سوز می کشید

چونان که گفت خواهر خود را اسیر باش

آزاد تا جهان شود از قیدِ هر پلید

بانوی بانوان جهان آنکه روزگار

بعد از علی خطابه سرایی چو وی ندید

لطف کلامش از «اَمِنَ الْعَدْل» بین که ساخت

رسوا یزید

و پرده اهل ستم درید

خوشبخت ملّتی که از این نهضت بزرگ

گردد ز روی معرفت و عقل مستفید

(خوشدل) دریغ و درد که ما بهره کم بریم

زین نهضت مقدّس و زین مکتب مفید

«خوشدل تهرانی»

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه