تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 119

صفحه 119

اشاره

ص:- 118- س:- 12 (و بر فرض صحت موضوع ام کلثوم در حال حیات خلیفه ی ثانی وفات یافته است) این قول یکی از اقوال درباره ی وفات ام کلثوم است که از حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها متولد شده و اقوال در تاریخ وفات و سبب آن مختلف است و قول مذکور اعتماد را نشاید. و حق مطلب آنست که تاریخ أم کلثوم رضوان الله علیها بسیار مبهم و تاریک است و هر چه تأمل بیشتر شود بر تاریکی و ابهام آن افزوده می شود و به نحویست که نتوان به طرفی اطمئنان حاصل کرد و همچنین تزویج او به عمر واقع امر درست معلوم نیست که اصل حقیقت قضیه چه نحو است و یا چه سری در کار بوده است؟ و حق با شیخ اعظم مفید قدس سره است که فرموده: اختلاف در نقل آن حدیث را باطل می سازد. [ صفحه 586] از نقل شیخ قدس سره در خلاف از عمار بن یاسر رحمه الله [429] وفات ام کلثوم و آوردن جنازه ی او و فرزندش زید را و نماز خواندن به آنها معلوم می شود وفات ام کلثوم در حال حیات عمار یاسر (ره) اتفاق افتاده و اگر نقل وی وفات ام کلثوم را در زمان عمر نرساند لا اقل وقوع آن را در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام ثابت می کند زیرا عمار رحمه الله در جنگ صفین شربت شهادت نوشیده

که رسول الله صلی الله علیه و آله فرموده بود: تقتلک الفئه الباغیه پس وفات ام کلثوم قبل از شهادت عمار موقعی که در مدینه بود اتفاق افتاده است.و از دو فقره حدیث که کلینی و شیخ رحمهما الله تعالی در باب عده به اسناد خودشان روایت کرده اند معلوم می شود که ام کلثوم در حین وفات عمر زنده بوده و در زمان عمر وفات نیافته است و در هر دو حدیث نقل شده از امام صادق علیه السلام: وقتی که عمر وفات یافت امیرالمؤمنین علیه السلام نزد ام کلثوم آمده و دست او را گرفت و او را به خانه ی خود آورد [430] . و از مؤرخین تصریح کرده اند که وفات ام کلثوم بعد از خلیفه ی ثانی اتفاق افتاده ابن سعد در طبقات گوید: عمر ام کلثوم را تزویج کرد [ صفحه 587] و هنوز او به حد بلوغ نرسیده بود و نزد عمر بود تا عمر به قتل رسید [431] . و گاه نقل کرده که عبدالله عمر به ام کلثوم نماز خواند و در نقل دیگر گفته: سعید بن عاص امیر مردم بود به وی نماز خواند. و نسابه ی عبیدلی در اخبار زینبات گفته: که عبدالله و سعید هر دو با هم به او نماز خواندند و در بحارالانوار نقل از مناقب گوید [432] : و ذکر ابومحمد النوبختی فی کتاب الامامه ان ام کلثوم کانت صغیره و مات عمر قبل ان یدخل بها و انه خلف علی ام کلثوم بعد عمر عون بن جعفر ثم محمد بن جعفر ثم عبدالله بن جعفر. این نقل با نقلی که برای عمر فرزندی از ام کلثوم متولد شد به نام زید و دختری به نام رقیه چطور

می سازد؟. در صورتی که نقل نوبختی رحمه الله مورد اعتماد و اعتناء است. ابن سعد در طبقات گوید: تزوجها عمر بن الخطاب و هی جاریه لم تبلغ فلم تزل عنده الی ان قتل و ولدت له زید بن عمر و رقیه بنت عمر ثم خلف علی ام کلثوم بعد عمر عون بن جعفر بن ابی طالب بن عبدالمطلب فتوفی عنها ثم خلف علیها اخوه محمد بن جعفر بن ابیطالب بن عبدالمطلب فتوفی عنها فخلف علیها اخوه عبدالله بن جعفر بن ابیطالب [ صفحه 588] بعد اختها زینب بنت علی بن ابی طالب فقالت ام کلثوم: انی لاستحیی من اسماء بنت عمیس ان ابنیها ما تا عندی و انی لا تخوف علی هذا الثالث فهلکت عنده و لم تلد لاحد منهم شیئا [433] .چنانچه نوبختی رحمه الله نقل کرده و ابن سعد در طبقات تصریح نموده ام کثلوم بعد از عمر با سه نفر از فرزندان جعفر طیار رضی الله عنه تزویج کرده و عبارت ابن سعد صریح است که تزویج عبدالله جعفر ام کلثوم را بعد از زینب کبری علیهاالسلام واقع شده که ظاهر در تزویج او بعد از وفات آن بانوی عصمت است. نه این که به زینب کبری علیهاالسلام طلاق داده باشد که از اکاذیب ابن حزم اندلسی است [434] . [ صفحه 589] و اگر وفات ام کلثوم در زمان حیات عمار یاسر رحمه الله اتفاق افتاده باشد آن وقت تزویج ام کلثوم به فرزندان جعفر طیار خصوصا عبدالله جعفر که بعد از وفات زینب کبری علیهاالسلام در سال 62 هجرت ام کلثوم را به حباله ی نکاح خود درآورده مورد اشکال و باید صحت نداشته باشد. و خوب است در اینجا آنچه زینب

فواز در کتاب «الدر المنثور» در ترجمه ی ام کلثوم آورده خلاصه اش نقل شود و حاصل آنچه وی در کتاب نامبرده آورده آنست: عمر ام کلثوم را از امیرالمؤمنین علیه السلام خواستگاری کرد امام علیه السلام فرمود او صغیره است پس از اصرار عمر امام علیه السلام ام کلثوم را با (بردی) پیش عمر فرستاد و عمر دست خود را به شانه ی ام کلثوم نهاد و گفت: به علی بگو: راضی شدم ام کلثوم گفت: آیا این کار را می کنی؟ هرگاه تو امیرالمؤمنین نبودی بینی تو را می شکستم. ام کلثوم پیش پدر آمده [ صفحه 590] و جریان را خبر داده و عرض کرد مرا نزد شیخ بدی فرستادی امام علیه السلام فرمود: او شوهر توست [435] . و عمر مهر ام کلثوم را چهل هزار قرار داد و زید بن عمر و رقیه از وی متولد شدند و ام کلثوم و پسرش زید در یک وقت وفات یافتند و زید در جنگی که میان بنی عدی درگرفت خواست اصلاح کند مردی [436] از آنها در تاریکی زخمی به او زد و او چند روزی زنده بود و پس از آن با مادرش ام کلثوم با هم وفات کردند و امام حسن (ع) عبدالله عمر را پیش کشید و وی بر او نماز خواند و این قضیه پس از وفات عمر بن خطاب واقع شده است. [ صفحه 591] و پس از قتل عمر ام کلثوم را عون بن جعفر تزویج کرد و قصه ی نقل کرده حاصلش اینست: ام کلثوم امر خود را به امیرالمؤمنین (ع) واگذار کرد و امام (ع) او را به عون بن جعفر تزویج فرمود و او غلام بود و به ام کلثوم چهار هزار درهم فرستاد و او

را پیش عون بن جعفر بردند و ام کلثوم با عون بود تا عون در کربلاء در حضور سیدالشهداء (ع) شهید شد و ام کلثوم نیز در خدمت برادرش امام حسین علیه السلام در کربلاء بود و با سبایا به شام رفت و به مدینه برگشت و در مدینه وفات یافت. این خلاصه ی آنست که در الدرالمنثور آورده است و ترجمه به فارسی نقل شد رجوع شود به صفحه ی 62 ط اول مصر سال 1312 ه ق ولی به تهافت و تناقض کلام وی باید متوجه شد: اگر ام کلثوم در زمان امام حسن مجتبی علیه السلام وفات یافته و امام (ع) عبدالله عمر را مقدم کرده که بر او نماز بخواند، چطور ام کلثوم پس از تزویج به عون بن جعفر با وی به کربلاء آمده و عون در کربلاء شهید شده و ام کلثوم به شام رفته و مراجعت به مدینه کرده و در مدینه وفات یافته است؟

ادعای تواتر از اصحاب قاموس الرجال وجهی ندارد

ابن قتیبه در معارف گوید [437] : (و اما ام کلثوم الکبری و هی بنت [ صفحه 592] فاطمه فکانت عند عمر بن الخطاب و ولدت له ولدا قد ذکرنا هم فلما قتل عمر تزوجها محمد بن جعفر بن ابی طالب فمات عنها ثم تزوجها عون بن جعفر بن ابی طالب فماتت عنده).... قول ابن قتیبه که ام کلثوم نزد عون بن جعفر وفات یافته با آنچه در الدرالمنثور نقل کرده تناقض آشکار دارد چنانچه با قول خود ابن قتیبه که گفته: محمد و عون در فتح شوشتر شهید شده اند منافات دارد و نقل کلامش می آید ان شاءالله تعالی و ابن سعد نیز در طبقات نقل و تصریح کرده که: امام حسن علیه السلام در نماز بر

جنازه ی ام کلثوم حاضر بوده علاوه بر خبر عمار رحمه الله که با نقلیات الدرالمنثور توافق ندارد. و از کلمات علامه ی مامقانی (ره) در تنقیح المقال نیز ظاهر می شود [ صفحه 593] ام کلثومی که در کربلاء حاضر بوده همان بانوی عصمت است که از صدیقه ی طاهره علیهاالسلام متولد شده ولی معلوم است که با نقلهای دیگر سازش ندارد. و از اشعاری که پس از مراجعت اسراء به مدینه در موقع ورود اسراء خاندان رسالت ام کلثوم می خوانده چنانچه در بعض کتب مقاتل نقل کرده اند: مدینه جدنا لا تقبلینا فبالحسرات و الاحزان جئنا تا آخر آن اشعار که در منتخب وتظلم الزهراء نقل شده و ام کثلوم از رسول الله صلی الله علیه و آله (جد) تعبیر آورده استفاه می شود که ام کلثوم بنت بتول زهراء علیهاالسلام است و در ابیات دیگر آن اشعار نیز همان تعبیر را آورده ولی معلوم نیست آن اشعار از خود ام کلثوم است بلکه زبان حال است که از لسان آن بانوی عصمت گفته شده و علاوه شاید مراد از ام کلثوم زینب کبری علیهاالسلام باشد و در بعض ابیات آن از امام حسن (ع) (عم) تعبیر آورده که با ام کلثوم خواهر امام (ع) مطابقت ندارد چنانچه گفته: و قل یا عم یا حسن الزکی عیال اخیک اضحوا ضا یعینا أیا عماه ان اخاک اضحی بعیدا عنک بالرمضا رهینا رجوع شود به «الدمعه الساکبه» ص 390. والله العالم. علامه شیخ جعفر نقدی رحمه الله در کتاب (زینب الکبری) بعد از نقل بیت [ صفحه 594] اول در پاورقی فرموده: هذا البیت من قصیده یغلب علی الظن ان اکثرها او کلها لیس من نظمها بل من نظم غیرها

من المتأخرین فلاحظه ص 160 ط نجف. کلام متین و صحیح است. و در قاموس الرجال گفته: و فی نسب قریش مصعب الزبیری تزوجها بعد عمر عون بن جعفر فمات عنها و تزوجها عبدالله بن جعفر فمات عنها. ج 10 ص 406 ترجمه ی ام کلثوم. اولا: اگر این عبارت در کتاب نسب قریش وجود داشته باشد با قول ابن قتیبه که نقلش گذشت «ثم تزوجها عون بن جعفر فماتت عنده» درست نیامده و تباین کلی دارد و همچنین با قول ابن سعد در طبقات و گذشت: «فهلکت عنده» یعنی ام کلثوم در حباله ی نکاح عبدالله جعفر بود وفات یافت. و در ثانی: جملات مذکوره را که قاموس الرجال نقل کرده در کتاب نسب قریش زبیری که (دار المعارف للطباعه و النشر) انتشار داده و در قاهره 23 مارس 1951. باریس 25 یونیه 1953- ا. ل. ب- بر آن مقدمه نوشته وجود ندارد یعنی پیدا نکردم و بر عهده ی خواننده ی عزیز است که باز به کتاب نسب قریش مراجعه نماید. و صاحب قاموس الرجال گوید: که اخبار ما در تزویج عمر ام کلثوم را متواتر است و زراره نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام فرمود که تزویج عمر از روی غصب شده است- ج 10 ص 406. ادعاء تواتر اخبار در موضوع نامبرده بی وجه است زیرا دو خبر [ صفحه 595] کلینی و شیخ رحمهما الله تعالی نقل کرده اند چنانچه در باب (32) از ابواب عده ی وسائل الشیعه است. و دو خبر دیگر در کافی در کتاب نکاح از زراره و هشام بن سالم است و روایت عمار یاسر در وسائل الشیعه باب (32) از ابواب صلاه جنائز است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه