تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 130

صفحه 130

کرده که علی بن الحسین علیه السلام را با همراهان نزد یزید بن معاویه بردند آنها را در خانه ی ویران مسکن دادند یکی از ایشان گفت: ما را در این خانه منزل دادند که سقف فرو افتد و ما را بکشد پاسبانان به زبان رومی می گفتند: اینها را بنگرید از خراب شدن خانه می ترسند [ صفحه 653] با آن که فردا آنها را بیرون می بردند و می کشند علی بن الحسین علیهماالسلام فرمود: هیچ کس از ما زبان رومی را نیکو نمی دانست جز من.

پاسبانهای زندان شام رومی بوده اند

از این روایت شریفه استفاده می شود: که پاسبانان دولت بنی أمیه در زندان و آنهائی که به اسراء اهل بیت (ع) گمارده بوده اند با زبان رومی تکلم می نموده اند و ظن قوی آنست که اصلا رومی باشند چون دولت بنی أمیه با روم ارتباط داشت و دولت روم در دربار بنی أمیه و معاویه و یزید نفوذ داشته چنانچه سرجون بن منصور رومی که معرب سرژیوس [465] است از زمان معاویه تا دوره ی عبدالملک تقریبا کاتب و وزیر مشاور در دربار اموی بوده و تدبیر قتل سیدالشهداء علیه السلام را به دست ابن زیاد او به یزید پیشنهاد نموده و حکومت عراقین بصره و کوفه را [ صفحه 654] با هم نموده و ابن زیاد را والی آنها کرد و به محاربه ی سیدالشهداء علیه السلام وادار نمود و سرجون قبلا عهدی از معاویه اخذ نموده و نگه داشته بود چون یزید با ابن زیاد مابین شان خوب نبوده و بعد از مشاوره ی یزید با سرجون و پیشنهاد وی که ولایت عراقین را به ابن زیاد بدهد و به جنگ امام علیه السلام بفرستد آن عهدنامه را به یزید نشان داد و او نیز قبول کرد چنانچه

شیخ مفید (ره) در ارشاد و دیگران نقل کرده اند. ارتباط روم با دربار بنی أمیه به جهت تمایل نژادی بنی أمیه به آنها بوده و معاویه در زمان جنگ صفین با روم صلح کرد و عظمت اسلام را از نظر آنها انداخت به تفصیل آن رجوع به کتاب (التدوین) مرحوم اعتمادالسلطنه بشود و بنی أمیه از نژاد اصیل عربی نبودند رجوع شود به جنهالمأوی ص 304 ط 1- تبریز و ص 253 -250 ط 2 تبریز. و نیز از روایت استفاده می شود که امام علیه السلام زبان رومی را به خوبی می دانسته چنانچه اعتقاد ما امامیه بر آنست که امام به تمامی لغات آشنا بوده و با آنها تکلم می کند لغتی پیدا نمی شود که امام به آن جاهل باشد زیرا کسی که به لغتی و به چیزی جاهل باشد او را امامت و خلافت الهیه نشاید که حجت خدا بر مردم باشد.

در اول کار یزید در خیال کشتن اهل بیت بود

و از روایت مزبوره معلوم می شود که یزید در اول امر پس از ورود اهل بیت (ع) به شام و زندانی کردن آنها در دمشق در خیال کشتن [ صفحه 655] و به کلی از بین بردن آنها بوده چنانچه از گفتگوی پاسبانان زندان ظاهر می شود ولی بعدا از آن خیال خیبث منصرف شده و جهت آن توجه افکار عمومی و بیدار شدن مردم و انقلاب و هیجان آنها و انعکاس قتل سیدالشهداء علیه السلام در میان مسلمین و بد نتیجه دادن آن بر یزید است که باعث شده از کشتن افراد خاندان رسالت صرف نظر نماید چنانچه از فرمایشهای امام سجاد (ع) با یزید نیز استفاده می شود که فرمود: اگر مرا خواهی کشت کسی را وادار کن که

این زنان و اطفال را به وطن خودشان برساند و یزید پلید گفت: که از قتل شما گذشتم و آنها را خود شما خواهید برگردانید چنانچه در مقاتل نقل کرده اند، از ملاحظه ی تمامی اینها معلوم می شود که یزید نمی توانست اهل بیت را در دمشق بیشتر نگه دارد.

معاویه فرزند یزید و بیانات وی در منبر

یزید بس رسوا شد دست از قتل اهل بیت (ع) برداشت و دراندک مدت از بین رفت و پسرش معاویه بن یزید در بالای منبر باز رسوایش کرد و چون کلمات معاویه بن یزید دارای نکات چندیست عین آن را از کتب معتبره ی اهل سنت در اینجا بیاورم. ابن تغری بردی در النجوم الزاهره ج 1 ص 164 -163 ط قاهره. گوید: معاویه بن یزید بن معاویه بویع بالخلافه بعد موت أبیه یزید بعهد منه الیه و ذلک فی شهر ربیع الاول من سنه اربع و ستین، کان مولده [ صفحه 656] سنه ثلاث و اربعین فلم تطل مدته فی الخلافه. قال ابوحفص الفلاس: ملک اربعین لیله ثم خلع نفسه، فانه کان رجلا صالحا......ان معاویه هذا لما اراد خلع نفسه جمع الناس و قال: أیها الناس ضعفت عن أمرکم فاختاروا من أحببتم، فقالوا: ول اخاک خالدا، فقال: والله ما ذقت حلاوه خلافتکم فلا اتقلدوزرها ثم صعد المنبر فقال: أیها الناس، ان جدی معاویه نازع الامر أهله و من هو أحق به منه لقرابته من رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و هو علی بن أبی طالب، و رکب بکم ما تعلمون حتی اتته منیته،فصار فی قبره رهینا بذنوبه و أسیرا بخطایاه. ثم قلد أبی الامر فکان غیر أهل لذلک، و رکب هواه و أخلفه الامل، و قصر عنه الاجل.

و صار فی قبره رهینا بذنوبه، و أسیرا بجرمه، ثم بکی حتی جرت دموعه علی خدیه. ثم قال: ان من أعظم الامور علینا علمنا بسوء مصرعه و بئس منقلبه، و قد قتل عتره رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و اباح الحرم و خرب الکعبه، و ما انا بالمتقلد و لا بالمتحمل تبعاتکم، فشأنکم امرکم، والله لئن کانت الدنیا خیرا فقد نلنا منها حظا، و لئن کانت شرا فکیفی ذریه ابی سفیان ما اصابوا منها، الا فلیصل بالناس حسان ابن مالک، و شاوروا فی خلافتکم رحمکم الله. [ صفحه 657] ثم دخل منزله و تغیب حتی مات فی سنته بعد ایام.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه