تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 138

صفحه 138

تحقیق درباره ی شهر بانویه شاه زنان

نظر به این که نام بانوی عصمت رباب زوجه ی حضرت سیدالشهداء سلام الله علیه گذشت بعضی از دوستان درخواست کردند که نسبت به زوجه ی دیگر امام علیه السلام بانوی معظمه «شاه زنان» نیز چند کلمه ی نگارش یابد که آیا نام آن بانو شهربانوست یا «شاه زنان» است؟ در کربلاء بوده یا در حین ولادت امام سجاد از دنیا رحلت کرده بود؟ درخواست ایشان را قبول کرده و به نگارش جملات زیر می پردازد: یکی از زوجات حضرت سیدالشهداء (ع) عبارت از بانوی معظمه سیده ی جلیله (شاه زنان) دختر کسری یزدجرد آخر سلاطین ساسانی است که مادر امام سجاد علیه السلام است. از علامه ی زمخشری در ربیع الابرار نقل شده که گفته: روی عن النبی

(ص) انه قال لله من عباده خیرتان فخیرته من العرب قریش و من العجم فارس و کان یقول علی بن الحسین (ع): أنا ابن الخیرتین. [ صفحه 694] لان جده رسول الله (ص) و أمه بنت یزدجرد الملک و أنشأ أبوالاسود: و ان غلاما بین کسری و هاشم لا کرم من نیطت علیه التمآئم [489] .آنچه از کتب معتبره ی اسلامی به دست می آید اسم آن بانو (شاه زنان) است چنانچه به موسوم بودن وی به این نام جمع کثیری تصریح کرده اند مانند شیخ مفید (ره) در ارشاد و شیخ طبرسی (ره) در اعلام الوری و ابن فتال نیشابوری (ره) در روضه الواعظین و شیخ شهید (ره) در دروس و اربلی (ره) در کشف الغمه و ابن الخشاب در موالید الائمه و ابن شهرآشوب مازندرانی (ره) در مناقب و سبط ابن الجوزی در تذکره الخواص و محمد بن طلحه ی شافعی در مطالب السؤل ص 77 و ابن تغری بردی در النجوم الزاهره ج 1 ص 229 و سلیمان ظاهر (ره) در (الذخیره الی المعاد) ص 222 ط صیدا- و عبدالعزیز سید الاهل در کتاب (زین العابدین علی بن الحسین (ع)) ص 15 ط بیروت و بستانی در دائره المعارف [ صفحه 695] ج 9 ص 355 و اعیان الشیعه ج 4 ص 309 ط دمشق- و دیگر از کتب زیادی که تعداد اسامی آنها به درازا می کشد تصریح کرده اند که نام آن بانوی باعظمت «شاه زنان» بوده است- گرچه در بعضی از آن کتب به اختلاف اسمش تصریح شده ولی آنها از اقوال نادره است و منافات با اسم اصلی او ندارد بلکه آنها از باب تغییر اسم است

که بعد از آن که آن مخدره قدم به خاندان عصمت و طهارت گذاشته عرب از باب تغییر اسم با الفاظ و نامهای مختلف عربی او را نامیده اند و شاهد این مطلب این که در کتب معتبره مانند وفیات الاعیان اشاره ی به اسم عجمی او نکرده و فقط اسم عربی او را ذکر کرده و تصریح نموده که او دختر یزدجرد است چنانچه گوید: و أمه «سلافه» بنت یزدجرد آخر ملوک فارس و هی عمه أم یزید بن الولید الاموی المعروف بالناقص. معلوم می شود «سلافه» یا «غزاله» اسم عربی آن بانوی معظمه است و چه خوب فرموده سید الاعیان در أعیان الشیعه: ظاهر آن که نام اصلی او آنست که شیخ مفید (ره) ذکر کرده یعنی «شاه زنان» است سپس آن را تغییر داده اند چنانچه مبرد ذکر کرده است و گفته: اسمها سلافه من ولد یزدجرد معروفه النسب من خیرات النساء. بستانی در دائره المعارف گوید: أمه سلافه من سبایا الفرس و تلقب «شاه زنان» ای ملکه النساء- و شاه زنان در حین ولادت حضرت سجاد (ع) از دنیا رحلت نموده چنانچه شیخ صدوق (ره) در عیون اخبار الرضا (ع) روایت کرده به سند خود از سهل بن قاسم بوشنجانی گوید که به من فرمود: امام رضا علیه السلام [ صفحه 696] در خراسان که میان ما و شما (یعنی عجمها و ایرانیان) نسبتی است عرض کردم آن چیست أیها الامیر [490] ؟ فرمود: عبدالله بن عامر کریز وقتی که خراسان را فتح کرد دو نفر دختر یزدجرد بن شهریار ملک عجمها را گرفت و آنها را پیش عثمان بن عفان فرستاد او نیز یکی را به

امام حسن (ع) و دیگری را به امام حسین (ع) بخشید و هر دو دختر در حال ولادت طفل از دنیا رفتند و مادر علی بن الحسین علیهماالسلام در حال ولادت آن حضرت از دنیا رفت و او را بعضی از أم ولدهای امام حسین علیه السلام متکفل شد. این جملات از روایت شیخ صدوق (ره) استفاده می شود و برای اطلاع از عین عبارات روایت رجوع شود به عیون اخبار الرضا (ع) ص 128 ط قم سال: 1377 ه ق. و تحقیق در سند روایت لازم نیست زیرا اطمئنان به آن در کتابی مثل عیون بیشتر از اقوال تاریخ نویسان است که اغلب نقلیات شان از مرسلات است. و شیخ ثقه ی أقدم ابن أبی الثلج بغداد (ره) متوفی (325) ه در تاریخ الائمه به وفات مادر امام سجاد (ع) در حال ولادت آن حضرت [ صفحه 697] تصریح کرده است رجوع شود به تاریخ الائمه ص 15 ط- قم. و از تواریخ معتبره معلوم می شود که فرستادن دختران یزدجرد به مدینه در زمان عمر واقع شده ولی در روایت مذکوره زمان عثمان را نقل کرده گرچه در بعض تواریخ نیز واقعه را به زمان عثمان نسبت داده اند و شیخ مفید (ره) به زمان خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت داده است. و ابن فندق بیهقی (ره) در لباب الانساب- مخطوط- گوید اکثر متأخرین گفته اند: دختر یزدجرد در دست مسلمین بعد از قتل پدرش در مرو در زمان عثمان واقع شده است و قتل یزدجرد دو سال بعد از جنگ «قادسیه» اتفاق افتاده است. و سید اعیان (ره) روایت شیخ صدوق (ره) را در اسیری دختران کسری در زمان خلافت عثمان ذکر

کرده و فرموده که عثمان یکی را به امام حسن (ع) و دیگری را به امام حسین (ع) داد و هر دو در حال نفاس وفات یافتند ولی فرموده این روایت خلاف مشهور است و شاید در آن اشتباه واقع شده است. و سپس روایت شیخ مفید (ره) را نقل فرموده که اسارت دختران کسری در زمان امیرالمؤمنین سلام الله علیه واقع شده و شاه زنان را به امام حسین (ع) داده از او امام زین العابدین (ع) متولد شد و دیگری [ صفحه 698] را به محمد بن ابی بکر داد و اسم او (کیهان بانویه) بود و از او قاسم بن محمد بن ابی بکر متولد شد پس امام سجاد (ع) و قاسم پسر خاله اند. و فرموده روایت شیخ مفید (ره) اقرب به صواب است یعنی نزدیکتر به واقع است که صحیح و درست باشد زیرا شیخ مفید (ره) با کثرت علم و وسعت اطلاعش و احاطه ی وی بر علوم و تواریخ غیر آنچه نقل شد ذکر نکرده است و علاوه وقوع این قضیه در زمان عمر مستبعد است زیرا امام زین العابدین (ع) در زمان خلافت جدش امیرالمؤمنین (ع) متولد شده و عدم تولد آن حضرت از آن مخدره در ظرف بیست سال بعید است یعنی اگر قضیه در زمان عمر واقع شده باشد و ممکن است قضیه متعدد واقع شده است و تولد امام (ع) از آن مخدره باشد که در زمان جدش اسیر شده است والله العالم. و انچه برای انسان معلوم می شود آنست که بودن مادر امام سجاد علیه السلام دختر یزدجرد آخرین شخص از ساسانیان جای شک نیست چنانچه بطلان بعض اقوال ناهنجار بعضی از

مستشرقین اذناب استعمار و دشمنان اسلام جای تردید نیست و از شرح و بیان آن در اینجا چون تناسب ندارد و قلم فرسائی طولانی می خواهد خودداری می شود. ابن فندق (ره) گوید: به دختر کسری گفتند که امام امیرالمؤمنین (ع) را اختیار کن. گفت: بر نفس خود ظلم کرده ام در جائی بنشینم که [ صفحه 699] فاطمه ی زهراء (ع) از آن مکان برخواسته است و نیز گوید: گفته شده وقتی که امام حسین علیه السلام دختر یزدجرد را تزویج کرده امیرالمؤمنین علیه السلام برای تهنیت وارد شد و از نام او سئوال فرمود گفتند اسمش «کیهان بانویه» است و گفته شد معنای آن: سیده ی دنیا و آخرت می باشد. امام علیه السلام فرمود: سیده ی دنیا و آخرت عبارت از فاطمه دختر رسول الله صلی الله علیه و آله است او را سیده ی بلد بنامید پس مردم او را شهربانویه نامیدند. و مورد اعتماد از روایات و تواریخ آنست چنانچه گذشت ما در امام سجاد (ع) در حال تولد آن حضرت وفات یافته است و از تواریخ معتبره نیز ظاهر می شود که «شهربانویه» در واقعه ی جانگداز کربلاء در آن دشت پربلاء حاضر بوده چنانچه سید علامه ی امین عاملی رحمه الله تعالی در کتاب نفیس خود (لواعج الاشجان) گوید: (و خرج غلام من خباء من أخبیه الحسین (ع) و فی أذنیه درتان فأخذ بعود من عیدانه و هو مذعور فجعل یلتفت یمینا و شمالا و قرطاه یتذبان فحمل علیه هانی ثبیت الحضرمی فضربه بالسیف فقتله فصارت أمه شهربانویه تنظر الیه و لا تتکلم کالمد هوشه) ص 180- ط- 3- صیدا. و قریب به مضمون این عبارات در بعض کتب سیر و مقاتل نیز [

صفحه 700] موجود است. و آنچه پس از تحقیق و تتبع و بحث و دقت نظر در کتب تواریخ و سیر معلوم می شود آنست: در میان اسراء ایرانی که آنها را به مدینه آورده اند سه نفر از دختران یزدجرد بوده اند چنانچه ابن خلکان سه نفر بودن آنها را از زمخشری در ربیع الابرار نقل کرده و ابن العماد نیز در شذرات الذهب به سه نفر بودن آنها تصریح کرده است یکی از آن بانوان را عبدالله بن عمر تزویج کرده و از وی سالم متولد شده و یکی را محمد بن ابی بکر به حباله ی نکاح خود درآورده و از او قاسم به دنیا آمده و اسم مادر او کیهان بانویه یا شهربانویه بوده و سومی را حضرت سیدالشهداء (ع) تزویج فرموده و از او امام سجاد (ع) متولد گردیده است و اسم آن بانو «شاه زنان» است و در حال تولد آن حضرت از دنیا رحلت نموده است و در واقعه ی کربلاء حاضر نبوده و شاید دختر چهارمی نیز بوده که او را امام مجتبی (ع) تزویج کرده چنانچه نقلش گذشت و آنچه مورد اطمئنان و مظنون قوی است آنست: که شهربانویه که در کربلاء حاضر بوده او زوجه ی محمد ابن ابی بکر است که بعد از وفات محمد ابن ابی بکر امام حسین علیه السلام او را تزویج کرده است و بعد از شهادت امام (ع) آن بانوی معظمه خودش را به فرات انداخته و گفته شده که امام سجاد علیه السلام به وی فرمود که بر شتری سوار شود و به هر جا که آن شتر رفت برود و در اینجا داستانی نقل می کنند که أفسانه و از

أساطیر است اعتماد را نشاید و سید محدث [ صفحه 701] جزائری (ره) در أنوار نعمانیه بر آن اشاره کرده است (ج 3 ص 89 ط تبریز). و هرگاه قصه ی انداختن خود به فرات صحت داشته باشد برای این بوده که آن بانوی معظمه از ترس اسارت و طمع یزید پلید به تزویج وی از روی عناد و عداوت با سیدالشهداء (ع) بوده است که نابودی خود را با غرق کردن خود در فرات به تزویج یزید بعد از شهادت امام علیه السلام ترجیح داده است ولی این مطلب از جهت دیگر محل اشکال است و مؤید این نقل است این که در تاریخ اسمی و نقل حالاتی از آن بانوی معظمه بعد از فاجعه ی کربلاء دیده و شنیده نشده است با این حال باز نتوان به این نقل اعتماد کرد والله العالم. رجوع شود به ارشاد شیخ (ره) ص 270 ط تبریز، و اعلام الوری طبرسی (ره) ص 251 ط طهران، و روضه الواعظین ص 242 ط قم، و تحفه العالم طباطبائی آل بحرالعلوم ج 2 ص 4 ط- نجف. و لباب الانساب- مخطوط- و مصادر دیگر که به اسامی آنها اشارت رفت. [ صفحه 702]

تحقیق در نماز خوف خواندن سیدالشهداء

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه