تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 24

صفحه 24

گیرد ولی از آنجا [ صفحه 99] که شاید در اذهان ساده و سطحی جای گیرد و لذا به جواب آنها پیش دستی شد و آن شبهه ها غیر از غیب گوئی و برای حدیث عبیدلی عیب جوئی چیز بیشتر نیست- والله العالم.

جواب از بعض اعتراضها

مثل این اعرتاضها که بر آنها جواب داده شد اشکال تراشیهائی است که به اذهان بعض اشخاص رسیده و برای تضعیف نوشته ی نسابه ی عبیدلی گفته شده است: اول: با ورود اهل بیت به مدینه انقلاب بر علیه خلافت یزید برپا شد چطور می شود در آن موقع زینب کبری (ع) را والی مدینه به مصر تبعید کند؟. جواب: شاید هنوز انقلاب به مرحله ی شدت نرسیده بود و هنوز بنی أمیه به کلی از قدرت نیافتاده بودند قضیه ی تبعید پیش آمده و خارج کردن آن بانوی کبری هم یکی از عوامل انقلاب بوده باشد ما از کجا می دانیم و علم داریم که انقلاب به مجرد ورود اهل بیت به مدینه واقع شده، بعید نیست مدت کوتاهی آرامش بوده و در اثر ورود اهل بیت و تبلیغ بر علیه یزید انقلاب برپا گشته و بانوی کبری تبعید شده که از انقلاب جلوگیری شود ولی جلوگیری نتوانسته اند نمایند. دوم: عبدالله جعفر نظر به علاقه ی که به زینب کبری داشت چرا با وی به مصر نرفت؟ جواب: از کجا معلوم که مأمورین بنی أمیه و والی مدینه نگذاشته باشند که عبدالله همراه بانوی کبری به مصر برود مگر در تاریخ [ صفحه 100] جزئیات قضایا ثبت گردیده تا ما علت آن را بدانیم و ممکن است بعض موانع شرعی و عرفی در بین بوده و ما از آنها اطلاع نداریم حالا بعد از صدها

سال این شبهات واهیه به ذهن اشخاص مضطرب الذهن می آید. سوم: اگر زینب کبری را مخیر نمودند در اختیار بلاد چرا مکه را اختیار ننمود؟و اگر مکه و مدینه استثناء شده بود پس چرا به یمن نرفت که از دوستان اهل بیت بودند و مصر را اختیار فرمود در حالی که مصر در آن روزگار عثمان دوست بودند؟جواب: ما از کجا علم داریم که دولت بنی امیه واقعا بانوی کبری را مختار کرده بود به هر بلدی بخواهد برود بلکه آن در مرحله ی اول در موقع پیشنهاد خروج از مدینه بوده ولی در باطن اجبار داشته اند که به مصر برود که عثمان دوست بودند و اگر به یمن برود که از دوستان اهل بیت (ع) بودند به دور بانوی کبری جمع می شوند و انقلاب در یمن برپا می شود چنانچه ابی ذر غفاری رضوان الله علیه را به شام مرکز معاویه تبعید کردند نه به یمن و بر بذه تبعید شد با این که آنجا را خوش نداشت. چهارم: چرا به خانه ی مسلمه بن مخلد وارد شد در حالی که او به أمیرالمؤمنین (ع) بیعت نکرد و از آن حضرت منحرف و از اصحاب معاویه بود. جواب: کسی که او را تبعید کنند ممکن نیست او را مختار به تمام معنی بگذارند از کجا معلوم که والی مصر او را وادار نکرده که به خانه او وارد شود آیا می توان او را رد نمود و به خانه ی وی وارد نشد؟ [ صفحه 101] یا بانوی کبری مصلحت را در آن دیده و از باب تقیه خواسته بوی وارد شود در صورتی که واقع أمر برای ما غیرمعلوم است اگر بنا باشد این

گونه شبهات واهیه و توهمات فاسده و اعتراضات غیر وارده به میان آید در جواب آنها باید این گونه جوابهای متصوره نگارش داده شود. پنجم: از أساتید متقدمین و مهره ی اخبار أحدی به این موضوع یعنی به رفتن بانوی کبری به مصر اشاره نکرده اگر صحت داشت نقل می کردند مانند صدوقین و شیخ مفید و کلینی و شیخ طوسی و ابن شهرآشوب و یا از متأخرین مانند علامه ی مجلسی (ره) و دیگران. جواب: اما متقدمین چون آنها أخبار و تواریخ را هم مثل اخبار و أحادیث دینی اسلامی با سند نقل می کنند و چون به آنها این موضوع تاریخی از مشایخشان با اسناد نرسیده و لذا اشاره نکرده اند چنانچه به بسیاری از قضایا اشاره نکرده و نقل نفرموده اند. چنانچه به قضایای زیادی از تواریخ و أحوالات أئمه ی اطهار علیهم السلام و اولاد آن بزرگواران اشاره نکرده و نقل ننموده اند اگر شرح داده شود سخن به درازا می کشد. و کتب زیادی که از علماء و بزرگان متقدمین درباره ی بانوی کبری و أمثال او تألیف کرده اند به دست بزرگان متأخرین از آنها نرسیده و یا از بین رفته چنانچه اخبار زینبات عبیدلی تا به این أواخر زمانها به دست نیامده بود أخیرا پیدا شد چنانچه کتب زیادی پیدا گشته که در دسترس نبود و بعضی از آنها تا قرن ششم و هفتم هجری موجود بوده [ صفحه 102] بعد از آن تاریخ پیدا نیست و به دست نمی آید. چنانچه به تاریخ ولادت اکثر اولاد ائمه ی اطهار (ع) تصریح نکرده و ننوشته اند و حضرت قمر بنی هاشم ابوالفضل سلام الله علیه با آن عظمت و خدمت به اسلام و امام (ع) و جلالت

و شأن و مقام که در قلم یارای تحریر و در زبان قدرت تقریر و بیان آن را ندارد با این وصف آن بزرگان متقدمین که به اسامی شان اشارت رفت به ولادتش تصریح نکرده اند و نگارش نداده اند اگر در این زمان از کتب متقدمین تاریخ ولادت آن حضرت به دست بیاید ردش کنیم به دلیل این که آن بزرگان ننوشته اند، این حرف با کدام منطق می سازد؟ مضافا بر این که جمعی از بزرگان مؤرخین به دفن شدن بانوی کبری در مصر تصریح کرده اند مانند ابن عساکر در تاریخ کبیر و سیوطی در رساله ی زینبیه و شعرانی در لواقح الانوار ج 1 ص 23 و صبان در اسعاف الراغبین و عدوی در مشارق الانوار و زینب فواز و شبلنجی و شبراوی در الاتحاف و دیگران. و کسی که گفته: همه ی آنان تبعیت از عبیدلی کرده اند بر فرض ثبوت این ادعاء این خود دلیل محکمی بر اعتبار قول عبیدلی است. و ادعاء این که قول وی با اخبار و اقوالی که مدفن زینب بنت علی علیه السلام را در شام و یا در مدینه می دانند متعارض است. ادعاء بی اصل است زیرا کدام اخبار است که درباره ی مدفون شدن بانوی کبری در شام وارد شده است؟ [ صفحه 103] کجاست آن اخبار از کتب حدیث شیعه یا سنی؟ چرا کسی از آن اخبار اطلاع ندارد؟ فعلی المدعی تعیین تلک الاخبار و نقلها من کتب الحدیث مع بیان محالها منها فنحن له من الشاکرین و لعمله من المقدرین. و اگر مراد از(اخبار)عبارت از خبرها و اقوال مؤرخین است گر چه با اطلاق لفظ«اخبار»منافات دارد زیرا منصرف از آن اخبار و

آثار وارده است- کدام اقوال است که ترجیح بر اقوال امثال ابن عساکر دمشقی داشته باشد و ادعاء صاحب کتاب(نزهه اهل الحرمین)به تصریح محققین از معاصرین و دیگران حقیقت ندارد. و هشت نفر از مؤرخین که به آنها اشارت رفت و از جمله ی آنها ابن عساکر است برای ما در مقام اعتماد و اعتبار کفایت می کند. و این که طرفدار شبهات واهیه از هر طرف چاره اش بریده شده بنا کرده آن مؤرخین هشتگانه هرا که تصریح به مدفون شدن زینب کبری در مصر کرده اند به تعصب وطنی متهم کردن به ادعاء این که چون آنها اهل مصرند ارتکاز ذهنی آنها بوده که بانوی کبری در مصر مدفون است و لذا قبر مبارک را در قاهره نوشته اند. در ازاء این ادعاء پوچ بی ارزش گفته می شود: اگر مؤرخین را بنا شود با تعصب وطنی متهم نمائیم باید به اقوال آنها درباره ی اوطان شان أرجی قائل نشویم در صورتی که برخلاف رویه بین مورخین است و فقط نوشتن پیشوای تاریخ نویسان بی تعصب ابن عساکر دمشقی که اصلا از اهل [ صفحه 104] سوریا و ساکن دمشق بوده کلامش بسیار معتبر است اوست که تعصب بی جا و عناد بی مورد او را وادار نکرده که از حق بگذرد و سه مجلد از تاریخ کبیرش را به احوالات و تاریخ ترجمه ی أمیرالمؤمنین علیه السلام اختصاص داده است که اخیرا به همت عالی یکی از اهل تحقیق با آن انقلاب و آشوب و بلوای لبنان آن کتاب نفیس را در سه مجلد کبیر چاپ کرده است جزاه الله خیر الجزاء. اما مدفون بودن بانوی کبری در مدینه هیچ دلیلی ندارد و تمسک به استصحاب بسیار

بی نمک و فوق العاده خنک است و دلیل بر بی دلیلی است. زیرا استصحاب یک اصل و وظیفه ی عملی است جائی انسان می تواند به استصحاب چنگ بزند و عمل نماید که دلیل لفظی وجود نداشته باشد معلوم می شود برای مدفون شدن بانوی کبری در مدینه دلیلی موجود نیست و لذا به یک اصل عملی چنگ زدن آن هم در اثبات یک موضوع تاریخی بسیار خنک است از آن خنک تر تبعیت در چنگ زدن به استصحاب از سید امین عاملی(ره)است و بدون تأمل و تفکر تقلید از وی کردن است. آیا بانوی کبری در مدینه در کجا مدفون است؟ کسی که- مانند طرفدار شبهات- به استصحاب تمسک می کند این وظیفه ی عملی را در کجا می خواهد به مرحله ی عمل برساند؟ پس استصحابی که به درد نمی خورد و نتیجه نمی دهد چه فائده دارد. آیا با وجود دلیل تاریخی از یک کتاب قدیمی مانند کتاب عبیدلی [ صفحه 105] می توان به استصحاب تمسک کرد؟ اگر- طرفدار شبهات لاطائلات- استصحاب را تمام می داند پس چنگ زدنش به ادعاء صاحب کتاب نزهه اهل الحرمین که از أفواه أخذ شده درست نیست زیرا او به موجب استصحاب بانوی کبری را در مدینه مدفون می داند پس چطور معتقد است که در شام مدفون است. اما نگارنده معتقد است که استصحاب به درد نمی خورد و دلیل به این که در شام مدفون است مورد اعتماد نیست و قصه ی مأخوذه از افواه است که داخل کتاب شده است ولی نوشته ی عبیدلی مورد اطمئنان و اعتبار است و لذا احتمال قوی می دهم که مدفون بودن بانوی کبری در مصر صحت داشته باشد و نوشته ی عبیدلی دلیل بر این

که بانوی کبری در شام و یا کوفه بیشتر توقف نکرده می باشد و انکار سخاوی مدفون بودن زینب(ع)را در مصر که پس از چندین صد سال بعد از عبیدلی آمده و در سال 902 وفات کرده مورداعتبار و اعتماد نیست زیرا«اهل البیت ادری بما فی البیت»عبیدلی از قدماء و از خاندان رسالت بوده و بهتر از سخاوی به مدفن بانوی کبری آشنائی داشته است. و این که طرفدار شبهات گفته: که بر فرض صحت نوشته ی عبیدلی دلیل به واقعه ی اربعین نمی شود- معلوم می شود أصل مراد را درک نکرده است و از باب«حب الشی ء یعمی و یصم»است چون زیاد دوست دارد تقریباتی را که این جانب برای اطمئنان خاطر و احتمال قوی که رجوع اسراء أهل بیت در ماه صفر بیستم آن ماه بوده و وارد کربلاء شده و با جابر [ صفحه 106] ملاقات کرده اند آن تقریبات را هیچ نموده حدسیات و احتمالات خویشتن را ثابت نماید و لذا حق دارد که اصل مراد را درک نکند.

رای (لجنه ی ثقافه ی کربلاء) در تعیین مرقد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه