تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 43

صفحه 43

آن اتفاق دارند.

از اخبار آحادی که محدث نوری بر آن چنگ زده

و خبری که محدث نوری (ره) به شیخ اعظم مفید (ره) نسبت داده که در اختصاص نقل فرموده که بعد از وفات آن حضرت اثر جراحاتی که در بدن مبارکش بود از فرق تا قدم شمردند پس عدد آن به هزار رسید [129] . این خبر از اخبار آحاد بوده و صحت آن معلوم نیست و با آن مطلب ثابت نمی شود و با مطلبی که مثل شیخ مفید (ره) رئیس مذهب ناقل خبر مزبور خودش صریحا آن را مرقوم فرموده معارض نمی شود و معلوم می گردد به آن خبر اعتناء و اعتماد نفرموده بلکه خبر واحدیست که از مشایخش رسیده و نقل کرده و مورد اطمئنانش نبوده است و لذا در ارشاد در مقام اظهارنظر ارزشی به آن خبر قائل نشده است.

تحقیق درباره ی فرو رفتن پیکان به پای امام

و یکی از شواهد و دلائل محدث نوری (ره) که با آن خواسته کلام شیخ مفید (ره) را تضعیف نماید و باور کردن ادعاء شیخ اعظم (ره) به وی مشکل شده است عبارت از قصه ی پیکان و فرو رفتن آن به پای مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام است و نمی توانستند آن را بیرون بیاورند و در حال نماز که اصلا به بدن التفاتی نداشت آن را بیرون [ صفحه 171] آوردند [130] این داستان در افواه شیعیان از خواص و عوام مشهور است و برای آن مدرک و مصدر قابل اعتمادی تا حال دیده نشده مگر تصریح علامه (ره) که نقلش می آید و کفایت می کند. ولی در اغلب کتبی که از مدارک بشمار می رود از تألیفات شیعه و سنی پیدا نگردیده چنانچه محدث نوری (ره) خودش نتوانسته مستندی برای آن ذکر کند و لذا صریحا اقرار

فرموده که (مأخذ اصل آن فعلا در نظر نیست) و گفته که این قضیه در ایام جنگ صفین [131] اتفاق افتاده و چون این داستان موافق مرام محدث نوری (ره) بوده آن را نقل کرده است.

مدرک قضیه ی پیکان که بسیار مورد اعتماد است

و در بعضی از کتب علامه ی فیض کاشانی (ره) سابقا دیده ام که نسبت این قضیه را به مشهور در میان شیعه داده و مدرکی از تواریخ معتبره و روایات و کتب معتمده که از مصادر بشمار است ذکر نکرده است و سید فقیه طباطبائی یزدی (ره) در عروهالوثقی در مقام بیان این که برای اقبال و حضور قلب در نماز درجاتی است به این قضیه تصریح فرموده و قبل از او علامه ی کبیر متبحر نراقی (ره) در جامع السعادات فرموده: روی [ صفحه 172] انه وقع نصل فی رجله علیه السلام فلم یمکن احدا من اخراجه فقالت فاطمه علیهاالسلام: اخرجوه فی حال صلاته فانه لا یحس حینئذ بما یجری علیه فاخرج و هو فی صلاته فلم یحس به اصلا [132] ولی اصل مدرک و مصدر این قضیه از روایات و تواریخ تا حال به دست نیامده بود و احتمال داده می شد که از مشهوراتی باشد که از افواه اخذ و داخل کتب شده است. ولی آیهالله علامه قدس سره در منهاج الکرامه فرموده: و کان اذا ارید اخراج شی ء من الحدید من جسده (ع) یترک الی ان یدخل فی الصلاه فیتلقی متوجها الی الله غافلا عما سواه غیر مدرک للالام التی تفعل به ص 75 -74 ط [ صفحه 173] تبریز بخط مرحوم شیخ عبدالرحیم (ره) و این تصریح آیهالله قدس سره بهترین مصدر و مدرک است. و باید تأمل شود

آیا چطور پیکان در پای انسان فرو می رود و در آن می ماند؟ آیا آهن یا چوبی که در نوک آن آهن است در پای مبارک امام علیه السلام مانده بود؟ چه نحو متصور است که پیکان با آن وضع کذائی در پای انسان بماند و انسان بتواند آرام بگیرد و امام علیه السلام طاقت بیرون آوردن آن را نداشته باشد و متحمل اذیت و زحمت آن باشد و نتوانند آن را بیرون بیاورند مگر در حال نماز؟ لابد باید گفت: که ریزه های شکسته ی کوچک پیکان در پای مبارک امام علیه السلام مانده است چنانچه (کلمه ی نصل) بر آن شاهد است و علاوه معلوم نیست تیر را دشمن در موقع جنگ به پای امام علیه السلام زده است و کسی نگفته که آن را دشمن در موقع جنگ زده و ممکن است خود امام علیه السلام می خواسته پا به زمین بگذارد و نوک تیری به پای مبارکش فرو رفته است. و تعبیر بهتر در این مطلب عبارتی است که از علامه قدس سره نقل شد که فرموده: اخراج چیزی از آهن از جسد آن حضرت می شده و ظاهر آن اینست که خورده ی آهن در جسد مبارک امام (ع) مانده بوده نه این که در جنگ کسی تیر به بدن اطیب زده باشد و تعبیر تیر در بعض عبارات از باب مسامحه ی عرفیه است. اشخاصی که این داستان را نقل و مورد استناد خودشان قرار [ صفحه 174] می دهند. أولا: باید با مدرک متقن صحت وقوع آن را ثابت نمایند چنانچه از فضل خداوندی مدرک قوی آن نقل شد و الا قصه ای که در افواه مشهور گردیده آن را نتوان دلیل اتخاذ نمود

و از افواه اخذ کرده و در کتب و تألیفات نقل و درج کرد گرچه از غایت اشتهار در افواه به بعض کتابها وارد شده باشد [133] . [ صفحه 175] و ثانیا کسی نمی تواند ثابت نماید خورده ی آهنی که به پای امام (ع) فرو رفته آن را دشمن در جنگ زده است تا نقضی بر ادعاء شیخ اعظم (ره) بتواند وارد نماید. تعجب است محدث نوری (ره) صریح کلام شیخ مفید (ره) را درباره ی زخم برنداشتن بدن اطهر امیرالمؤمنین سلام الله علیه در مدت عمر مبارکش غیر از ضربت ابن ملجم مرادی لعنه الله می خواهد باور ننماید و چون باور کردنش به وی مشکل گردیده رد کند ولی در قضیه ی مراجعت خاندان رسالت از شام به ظاهر کلام شیخ مفید (ره) تمسک جسته و می خواهد قضیه ی اربعین اول را انکار نماید اگر ظاهر کلام شیخ مفید (ره) مدرک و حجت و دلیل است و عدم نقل او قضیه ای را دلیل بر نفی است پس صریح و نص کلام آن بزرگوار در مقام دلیل بودن واضح و اولی خواهد بود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه