تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 45

صفحه 45

کتاب بشاره المصطفی نقل فرموده در نسخه ی چاپ شده از آن نامبرده به سال 1369 قمری در نجف اشرف در مطبعه ی حیدری که کتب نفیسه را با کاغذهای کاهی برای استفاده ی مادی تجاری [ صفحه 183] چاپ کرده موجود است و از قرائن چنانچه از مقدمه ی آن کتاب نیز به قلم بعضی از فضلاء معلوم می شود نسخه های مخطوط موجود از کتاب نامبرده در نجف ناقص بوده و نسخه ی کاملی وجود نداشته و بعدا نسخه ی از (محمره) به دست آمده و چاپ کننده و تصیحح کننده به گمان خودشان آن نسخه ی مطبوعه را از روی نسخه ی پیدا شده در محمره تکمیل کرده و طبع و نشر کرده اند و قطعا محدث نوری (ره) از آن نسخه های خطی ناقصی که در نجف اشرف بوده اخذ فرموده است ولی از قرائن معلوم می شود که حتی نسخه ی مطبوعه در سال (1369) قمری در نجف باز ناقص و کامل نیست .

آنچه سید امین عاملی از روایت عطیه نقل فرموده

و لذا می بینیم سید امام علامه ی اکبر مجتهد مشهور و متتبع واسع الاطلاع آقای حاج سید محسن امین عاملی نزیل دمشق- شام- صاحب کتاب کبیر (اعیان الشیعه) که یکی از چند نفر رجال نوابغ در این اواخر زمانها و از مفاخر عالم تشیع بود در کتاب نفیس خود (لواعج الاشجان) که از کتب بسیار معتبر است که در عصر حاضر ما در مقتل سیدالشهداء سلام الله علیه تألیف گردیده قضیه ی آمدن جابر انصاری (ره) را به کربلاء از کتاب بشاره المصطفی تألیف شیخ ثقه ی فقیه طبری (ره) نقل کرده و در ذیل آن جریان آمدن اسراء اهل بیت علیهم السلام را به کربلاء در آن موقع که جابر رضوان الله علیه در آنجا بوده از

عطیه نیز نقل فرموده است و لذا خوب است عین عبارات کتاب (لواعج الاشجان) را از اول تا آخر نقل نموده و بعدا نظریات خود را اظهار نمائیم تا واضح شود که دلیل چهارم مرحوم محدث نوری (ره) تمام نبوده و آمدن اسراء اهل بیت علیهم السلام [ صفحه 184] را در اربعین اول به کربلاء نفی نمی کند. سید امین عاملی (ره) در لواعج الاشجان آمدن اسراء اهل بیت علیهم السلام را به کربلاء و ملاقات آنها را با جابر بن عبدالله انصاری [137] (ره) که از بزرگان صحابه ی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام است و چند نفر از ائمه علیهم السلام را درک کرده مانند سید اجل ابن طاووس قدس سره در لهوف نقل فرموده و بعد می فرماید [138] : و عن کتاب بشاره المصطفی و غیره بسنده عن الاعمش عن عطیه العوفی قال خرجت مع جابر بن عبدالله الانصاری رضی الله عنه زائرا قبر الحسین علیه السلام فلما وردنا کربلاء دنا جابر من شاطئی الفرات فاغتسل ثم اتزر بازار و ارتدی بآخر ثم فتح صره فیها سعد فنثرها علی بدنه ثم لم یخط خطوه الا ذکر الله تعالی حتی [ صفحه 185] اذا دنا من القبر قال المسنیه فالمسته ایاه فخر علی القبر مغشیا علیه فرششت علیه شیئا من الماء فلما افاق قال یا حسین ثلاثا ثم قال حبیب لا یجیب حبیبه ثم قال و انی لک بالجواب و قد شخبت اوداجک علی اثباجک و فرق بین بدنک و رأسک اشهد انک ابن خیر النبیین و ابن سید المؤمنین و ابن حلیف التقوی و سلیل الهدی و خامس اصحاب الکساء و ابن سید النقباء و ابن

فاطمه سیده النساء و مالک لا تکون هکذا و قد غذتک کف سید المرسلین ور بیت فی حجر المتقین و رضعت من ثدی الایمان و فطمت بالاسلام فطبت حیا و طبت میتا غیران قلوب المؤمنین غیر طیبه بفراقک و لا شاکه فی حیاتک فعلیک سلام الله و رضوانه و اشهد انک مضیت علی ما مضی علیه اخوک یحی بن زکریا ثم جال ببصره حول القبر و قال: السلام علیکم ایتها الارواح التی حلت بفناء الحسین علیه السلام و اناخت برحله اشهد انکم اقمتم الصلاه و آتیتم الزکاه و أمرتم بالمعروف و نهیتم عن المنکر و جاهدتم الملحدین و عبدتم الله حتی أتاکم الیقین و الذی بعث محمدا بالحق لقد شارکناکم فیما دخلتم فیه قال عطیه، فقلت لجابر فکیف و لم نهبط وادیا و لم نعل جبلا و لم نضرب بسیف؟ و القوم قد فرق بین رؤسهم و ابدانهم و اوتمت اولادهم و ارملت الازواج؟ فقال لی: یا عطیه سمعت حبیبی رسول الله صلی الله علیه و آله یقول [139] : من احب قوما حشر معهم [ صفحه 186] و من احب عمل قوم اشرک فی عملهم والذی بعث محمدا صلی الله علیه و آله بالحق ان نیتی و نیه اصحابی علی مامضی علیه الحسین علیه السلام و اصحابه قال عطیه: فبینما نحن کذلک و اذا بسواد قد طلع من ناحیه الشام فقلت یا جابر هذا سواد قد طلع من ناحیه الشام فقال جابر لعبده: انطلق الی هذا السواد و اتنا بخبره فان کانوا من اصحاب عمر بن سعد فارجع الینا لعلنا نلجأ الی ملجأ و ان کان زین العابدین علیه السلام فأنت حر لوجه الله تعالی. قال: فمضی العبد فما کان

بأسرع من ان رجع و هو یقول یا جابر قم و استقبل حرم رسول الله صلی الله علیه و آله هذا زین العابدین علیه السلام قد جاء بعماته و اخواته فقام جابر یمشی حا فی الاقدام مکشوف الرأس الی أن دنا من زین العابدین علیه السلام فقال الامام: أنت جابر فقال: نعم یا ابن رسول الله صلی الله علیه و آله فقال یا جابر: هنها والله قتلت رجالنا و ذبحت اطفالنا و سبیت نساؤنا و حرقت خیامنا ثم انفصلوا من کربلاء طالبین المدینه. ظاهر کلمات این سید جلیل بزرگوار آنست که عبارت: قال عطیه [ صفحه 187] فبینما نحن کذلک و اذا بسواد قد طلع من ناحیه الشام... الخ جزء روایت عطیه است که سید امین (قدس سره) که بسیار امین در نقلیات خودش است آن را از کتاب بشاره المصطفی و غیره نقل فرموده است و اگر در آن کتاب نباشد از جای دیگر نقل نموده و دانسته که جزء روایت عطیه است و به آن ضم فرموده و از قرائن معلوم می شود خبر عطیه زیادات داشته و در بعض جاها با اختصار نقل شده و در جاهای دیگر قدری به طور کامل نقل نموده اند و آن خبر تقطیع شده است [140] . چنانچه آنچه خود علامه ی نوری (ره) از مصباح الزائر سید اجل [ صفحه 190] سید ابن طاووس (ره) نقل کرده شاهد بر این مدعاست. در لؤلؤ مرجان پس از کلمات شریفه اش که نقل کردیم می فرماید: سید جلیل مذکور طاب ثراه در کتاب مصباح الزائر در اعمال روز اربعین روایت کرده از عطا و ظاهرا همان عطیه ی مذکور در خبر سابق است گفت: من با جابر بودم روز بیستم

صفر چون به غاضریه رسیدیم آنگاه قصه ی غسل و سعد و بی هوشی را ذکر نمود پس از افاقه زیارتی از او نقل کرد که به آن بر آن حضرت سلام کرد و معروفست آن زیارت به زیارت [ صفحه 191] آل الله ونیز زیارت مختصری برای علی بن الحسین علیه السلام و نیز مختصری برای شهداء آنگاه رفت بر سر قبر ابوالفضل علیه السلام و زیارت کرد و نماز به جای آورد و رفت و ابدا اشاره در آن خبر از آن قصه نیست و گمان ندارم صاحب عقل سلیمی باور کند که حضرت سجاد علیه السلام به آنجا بیاید و در ظاهر اول زیارت آن جناب باشد و اشاره به آن نشود و زیارتی و سخنی از آن حضرت نقل نکند و از جابر نقل زیارت کند که تاکنون شیعیان در آن روز به آن عمل کنند. نگارنده گوید: خود محدث نوری (ره) تصریح فرمود که جابر چند ساعتی بیش در آنجا درنگ نکرده و همان یک مرتبه به زیارت قبر مطهر مشرف شده و مراجعت به خانه های کوفه کرده پس زیارت آل الله که در مفاتیح الجنان آن را محدث قمی (ره)نقل کرده و همان زیارت است که در نیمه ی رجب نیز خوانده می شود و شیخ مفید (ره) آن را در نیمه ی رجب در زیارت سیدالشهداء علیه السلام نقل فرموده جزء روایت عطیه است چنانچه محدث نوری (ره) فرموده منظور از عطا همان عطیه است و غیر او نیست چنانچه بعضی ها توهم کرده است با این همه آن زیارت را شیخ عمادالدین طبری (ره) در بشاره المصطفی نقل نکرده است از اینجا معلوم می شود روایت عطیه مفصل است

و آن را محدثین تقطیع کرده اند و بعدا خیال شده آنچه در بشاره المصطفی و مصباح الزائر [141] [ صفحه 193] و غیره است روایات متعدده است و غفلت از تقطیع گردیده چون کتاب بشاره المصطفی محل نقل آن زیارت نبوده و لذا نقل نکرده است. و احتمال قوی می رود که در بعضی نسخه های بشاره المصطفی مانند نسخه ی مطبوعه در نجف اشرف به سال 1369 ق چنانچه گذشت آنچه راجع به اسراء اهل بیت علیهم السلام است نقل نکرده چون آن قسمت از روایت موردش کتاب مقتل است و مناسب آن کتاب کلماتی است که جابر از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم راجع بر محبت آل محمد صلی الله علیه و آله و محبین آنهاست نقل کرده می باشد و عمادالدین طبری (ره) خواسته آن جملات را نقل نماید و هدفش از نقل آن خبر در کتابش آن کلمات بوده است. و همچنین آنچه از آن روایت راجع به زیارت بوده و مناسب کتاب مصباح الزائر است سید اجل سید ابن طاووس (ره) در آن کتاب نقل فرموده است و قطعه ی از آن خبر که راجع به مقتل است در ورود اسراء به کربلاء در لهوف نقل کرده است و از اینجا معلوم می شود و به خوبی روشن می گردد که آنچه سید امین عاملی (ره) در (لواعج الاشجان) از کتاب بشاره المصطفی و غیره از عطیه قصه ی آمدن اسراء اهل بیت علیهم السلام را در همان موقع که جابر در کربلاء بوده نقل فرموده جزء روایت عطیه است چنانچه مقداری از روایت عطیه را که در نسخه ی مطبوعه ی بشاره المصطفی موجود است سید امین عاملی (ره) نقل

نکرده و آن این جملات است که بعد از جمله ی (علی ما مضی علیه الحسین علیه السلام و اصحابه) گوید: خذنی نحو ابیات کوفان فلما صرنا فی بعض الطریق قال یا عطیه هل [ صفحه 194] اوصیک و ما اظن اننی بعد هذه السفره مالقیک احبب محب آل محمد صلی الله علیه و آله ما احبهم و ابغض مبغض آل محمد صلی الله علیه و آله ما ابغضهم و ان کان صواما قواما و ارفق بمحب محمد و آل محمد فانه ان تزل له قدم بکثره ذنوبه ثبتت له أخری بمحبتهم فان محبهم یعود الی الجنه و مبغضهم یعود الی الناس [142] .این آخر روایت عطیه است و محدث نوری (ره) ترجمه به فارسی آن را لؤلؤ مرجان نقل فرموده است و از زیارت آل الله در آنجا خبری نیست با این که از مصباح الزائر سید (ره) معلوم است که جزء همان روایت است اگر از قصه ی ورود اسراء اهل بیت علیهم السلام در آن نسخه که به نظر مرحوم محدث نوری (ره) رسیده و نیز در نسخه ی مطبوعه از بشاره المصطفی در نجف خبری نیست از نقل زیارت آل الله هم خبری نیست و همچنین قصه ی اسراء اهل بیت را سید امین عاملی در (لواعج الاشجان) از عطیه جزء همان روایت نقل کرده ولی از جملات اخیر روایت که نقل شد در لواعج الاشجان از آنها خبری نیست.

خلاصه ی کلام در تطیع شدن روایت عطیه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه