تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 48

صفحه 48

عتبه الکندی بن عبید قال حدثنا عبدالرحمن بن شریک قال حدثنا أبی عن الاعمش عن عطا قال: سألت عائشه عن علی ابن ابی طالب (ع) فقالت ذلک خیر البشر و لا یشک فیه الا کافر. ص 450 جای شبهه نیست که سؤال کننده از عائشه عطیه است و سند یکی است و در سند غایه المرام تقدیم تأخیر فقط در لفظ (عتبه) و (عبید) است. و توهم این که عطا و عطیه دو نفرند و هر دو به یک نحو از [ صفحه 208] عائشه سؤال کرده و سلیمان بن مهران اعمش که از بزرگان متکلمین امامیه است از هر دو ایضا به یک نحو اخذ حدیث نموده توهم باطل و بطلانش در غایت درجه واضح است و احتیاج به تذکر ندارد محض برای توضیح واضحات نگارش یافت. پس کسی که در کتابش عنوان کرده: که (عطا غیر از عطیه است) بطلانش واضح است چنانچه به تناقض کلام خود متوجه نشده در جائی گوید: که شیخ مفید و شیخ طوسی انکار اربعین را کرده اند که اسراء از شام برگشته و به کربلاء آیند بلکه به مدینه رفته اند و در جای دیگر گفته که هر دو آن بزرگواران «شیخان» اربعین را انکار نکرده اند بلکه ساکت بوده اند نفیا و اثباتا فرمایشی نفرموده اند. ادعاء اولش باطل و کلام دومش صحیح است و جهت این که شیخان قدس سرهما ساکت شده و تصریح نفرموده اند از مطاوی کلمات در این کتاب روشن و واضح گردیده است نیازمند به تکرار نیست. کسی که گفته جابر بن عبدالله انصاری صحابی معروف با جمعی از بنی هاشم به زیارت کربلاء شتافت و در اربعین دوم صورت

به قبر حسین علیه السلام گذاشت- این قولی است که مدرک و دلیلی از تواریخ و مقاتل نداشته و شواهد تاریخی که قابل اعتماد باشد ندارد و برخلاف آنست که شیعه ی امامیه گفته اند که رأس مطهر سیدالشهداء (ع) بعد از چهل روز از شهادتش امام سجاد (ع) در کربلاء ملحق به بدن اطیب اطهر فرموده است و امام سجاد (ع) هم در غیر روز اربعین کسی نگفته که به کربلاء [ صفحه 209] آمده است مگر بعد از سالها که امام (ع) به زیارت کربلاء و نجف اشرف آمده است و کسی که با حدس و تخمین و از روی تصورات خویشتن گفته: اگر عصر 11 محرم به کوفه رفته باشند و روز 14 قاصد به شام برود و آخر محرم به شام برسد و روز شانزدهم صفر برگردد و 3 روز ابن زیاد تهیه ی سفر ببیند چنانچه همه نوشته اند روز 18 صفر از کوفه حرکت به شام وقاع می شود و به احتمال ضعیف شاید 19 صفر در موقع حرکت از کوفه به شام در حال عبور با جابر ملاقات کرده باشند و سید ابن طاووس به همین مناسبت تردید کرده که روز 19 صفر اربعین یا بیستم پس اربعین اول را در مسیر حرکت به شام باید بدانیم دیگران هم این قول را گفته بطوری که از جمله (چنانچه همه نوشته اند) معلوم می گردد جماعتی به این قول قائل است و مؤید این قول است آنچه طبرانی [144] در کامل بهائی می نویسد که اهل بیت در شانزدهم ربیع الاول وارد شام شدند. بنابراین ورود اهل بیت در بیستم صفر به کربلاء و ملاقات آنها با جابر قابل هضم خواهد شد.

[ صفحه 210] در ازاء این حدسیات گفته می شود: جای تعجب است طرفدار شبهات حرفهای حدسی و بی مدرک یک نفر کارمند فلان اداره را نقل کرده و از حدسی بودن آنها صرف نظر می کند ولی تلاش دارد که تقریبات این جانب را هیچ نماید راست فرموده جدم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم که حسد ده جزء است نه جزء آن در میان علماء است یک جزء در سائر مردم است و از آن یک جزء هم علماء حظ وافر دارند البته معلوم است که اینها حالات علماء دنیاست و علمای آخرت از آن گونه صفات بری ء هستند رجوع شود به تعلیقات انوار نعمانیه ج 4 ص 324 -322 ط تبریز- روز 14 قاصد به شام برود و آخرش را هم تعیین کرده که آخر محرم به شام برسد و روز شانزدهم صفر وقت مراجعت خیال کرده که برگردد- صحت این حدس از کجا معلوم شده، و برای تهیه ی سفر ابن زیاد هم وقت فرض نموده آن هم سه روز تعیین کرده تا آخر آنچه نگارش داده و از این قبیل حدسیات و تخمینات بی مدرک که جز توهمات چیز بیشتر نیست ابدا اعتماد را نشاید زیرا تمامی آنها توهمات و پندارهای خیالی است و فرضیات بی مدرک می باشد در کتب معتبره حرکت اسراء را به شام روز (15 محرم) از کوفه گفته اند و ورود به دمشق را اول صفر نوشته اند و شاهد اقوی هم که بر آن فرضیات ذکر کرده گفته: و شاهد اقوی تعبیر فقید ابن نما با کلمه ی مرور است وی چنین گوید: و لما مر عیال الحسین (ع) به کربلاء و جدوا جابر بن

عبدالله الانصاری و جماعه من بنی هاشم قدموا [ صفحه 211] الزیادره فی وقت واحد [145] . عبور کردن از جائی به جائی استعمال می شود چنانچه در عبور امیرالمؤمنین (ع) در سفر صفین با کلمه ی مرور تعبیر کرده زیرا مقصد صفین بود به سرزمین کربلاء گذشت و در سفر عیال حسین (ع) مقصد شام بود کربلاء یکی از منازل می شد از این جهت با کلمه ی مرور تعبیر شده- این دلیل آن حدسیات است که ذکر کرده بر فرض قبول کنیم که مرور به آن معنی است که ادعاء شده است آیا مرور به گذشتن اهل بیت در مراجعت از شام و گذشتن آنها از کربلاء که مقصدشان مدینه بود صدق نمی کند؟ یعنی کربلاء را منزل قرار داده بعد کوچ به طرف مدینه شود. در اینجا قضاء و داوری را به وجدان خوانندگان گرامی محول می کنم. در تاریخ کربلاء نظیر آن عبارت را چنین ذکر کرده و در ضمن مطلبی گوید: ثم و من سوق الاساری و السبایا الی الکوفه فالی الشام ثم رجوعهم من الشام و مرورهم بکربلاء فی طریقهم الی المدینه... الخ [146] . و شاهد بی اساس بودن این ادعاء یعنی مرور اهل بیت در موقع رفتن به شام از کربلاء شده چنانچه حدس زده اند در خود [ صفحه 212] عبارت کتاب مثیر الاحزان ابن نما (ره) نمایان است: چون فرموده: در مرور عیال امام (ع) به کربلاء جابر و جماعتی از بنی هاشم را یافتند که برای زیارت آمده اند در وقت واحد. آیا در آن موقع تسلط ابن زیاد به عراق و به ویژه کوفه و حوالی آن و روزهای اختناق و خفقان بعد از وقوع واقعه ی جانگداز

کربلاء و روز عاشوراء حتی طوری شده بود که اکثر مردم خیال کردند که دیگر کسی از بنی هاشم بعد از آن کشتار نمی تواند نفس بکشد و اولاد علی علیه السلام به کلی مستأصل شدند و امام (ع) شهید شد و رأس مطهر او را با یارانش به کوفه پیش ابن زیاد ارمغان بردند آیا در آن موقع که چند روز بیشتر نیست که واقعه ی عاشوراء اتفاق افتاده و هنوز یزید پشیمان نشده می توان باور کرد که جماعتی از بنی هاشم به زیارت کربلاء آیند؟ تا با عیال امام (ع) ملاقات نمایند و 3 روز در کنار قبرش به عزاداری مشغول شوند چون جای شک نیست هنوز اسراء و سر اطهر به دمشق بنا به ادعائی که ذکر شد وارد نشده بود و یزید با خشم مردم روبرو نگشته بود و اوضاع دگرگون نشده و مردم بلاد اسلامی با بغض بر علیه وی نشوریده و با نظر نفرت ننگریسته و امثال مروانها سراسیمه نزد یزید نشتابیده که هر چه زودتر اسراء اهل بیت را با نوازش و مهربانی به وطن خودشان برگردان و اگر همچو اقدامی نشود اوضاع وخیم و عاقبت کار تیره و تاریک است. [ صفحه 213] چطور در آن موقع خفقان بنی هاشم توانستند به زیارت بیایند؟ آیا آنها از کوفه آمده بودند با آن وضع اختناقی آن شهرستان؟ یا از مدینه رهسپار شده بودند؟ اگر جابر در اول اربعین بیستم صفر سال 61 به زیارت امام (ع) شتابیده پس از پشیمان شدن یزید و شکستن خفقان بود باز با خوف و ترس روبرو بود و چون رسول الله صلی الله علیه و آله به وی دستور داده

بود که سید مظلومان را زیارت کند و به امر آن حضرت می خواست عمل کند و البته جابر بن عبد الله انصاری کسی نیست که خودش اعمالی از خود تشریع نماید غسل کند و گامهای خود را آرام بردارد و به زیارت قبر مقدس جگر گوشه ی زهراء بتول (ع) بشتابد قطعا تمامی اعمال و حرکات وی مأخوذ از معصوم بوده است. ادریس عمادالدین قرشی متوفی (872) ه در کتاب «عیون الاخبار و فنون الاثار» گوید: [147] و روی الحسین بن جعفر بن موسی باسناده الی أم سلمه أنها قالت: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یقول: ألا أن ابنی الحسین مقتول فوالله لو اشترک فی قتله اهل السماوات و الارض لادخلهم الله عزوجل کلهم فی النار، ألا و أن مابین قبری و قبر الحسین روضه من ریاض الجنه، ألا و ان قبر الحسین علی ترعه من ترع الجنه، ألا و ان کربلاء أرض من أرض الجنه. ثم التفت الی جابر بن عبدالله فقال له: یا جابر [ صفحه 214] زر قبر ابنی الحسین، فان زیارته تعدل مائه حجه. پس معلوم شد که جماعه بنی هاشم در آن موقع نمی توانستند به کربلاء بیایند و دخالت بعضی از عجمها در کلمه ی (مر) در عبارت مثیر الاحزان ناشی از دخالت در نکات کلمات لغت عربی است که وی از آن عاری و بری است. و قول طرفدار شبهات که گفته: زیادتی را که سید امین عاملی (ره) نقل فرموده: قال عطیه فبینما... الخ. هیچ کس از بزرگان که روایت عطیه را از بشاره المصطفی تألیف طبری (ره) نقل کرده این زیادتی را نقل ننموده است پس زیادتی مذکور

در روایت عطیه نیست این حاصل کلام اوست. معلوم می شود اصل منظور را درنیافته است زیرا ما مدعی نیستیم که این زیادتی در بشاره المصطفی بوده و تمامی روایت عطیه در آن کتاب نقل شده و از آن تقطیع کرده اند بلکه مراد آنست در اصل روایت عطیه قبل از صاحب کتاب بشاره المصطفی از محدثین که آن را روایت کرده اند تقطیع واقع شده است. گرچه اولا: محتمل است در نسخه ی کامل از بشاره المصطفی اگر به دست آید موجود باشد چنانچه اشاره کرده ایم که نسخ بشاره المصطفی ناقص است و نسخه ی که از روی آن در نجف اشرف چاپ شده ناقص بوده چنانچه در مقدمه اش به این مطلب تصریح کرده اند و ممکن است نسخی که از آن به دست جمعی رسیده این زیادتی را نداشته است ولی سید امین عاملی (ره) از نسخه ی کامل آن یا از جای دیگر آن زیادتی [ صفحه 215] را به دست آورده و نقل فرموده اثبات سید امین عاملی (ره) مقدم بر سکوت سائرین بلکه نفی دیگران است و در اول کلامش فرموده: «عن کتاب بشاره المصطفی و غیره... الخ از این عبارت معلوم می شود که از غیر کتاب بشاره المصطفی نیز نقل فرموده است. و ثانیا: اگر قبول نمائیم عمادالدین طبری (ره) در کتاب بشاره المصطفی چنانچه اشاره شد از اصل روایت تقطیع شده ی محدثین قدماء همین اندازه را نقل فرموده که زیادتی سید امین عاملی (ره) را ندارد و سید ابن طاووس (ره) در مصباح الزائر قطعه ی از آن را به مناسبت حال کتابش نقل فرموده و در کتاب لهوف هم برحسب تناسب کتاب راجع به آمدن

اسراء به کربلاء نقل فرموده و شاهد این که از علمای اعلام بر این موضوع متوجه شده اند که روایت عطیه بقیه دارد و لذا بعد از نقل آن این عبارت را مرقوم داشته اند «الحدیث» الف و لام عهد است که رویه ی محدثین است که هرگاه در جائی تمام روایتی را نقل نکردند این کلمه را «الحدیث» مرقوم می دارند چنانچه فاضل قزوینی و غیره همین عمل را به کار بسته اند پس اغراء به جهلی در بین نیست که سبب آن تقطیع شدن حدیث شود و از بزرگان اشاره ی به آن ننمایند چنانچه طرفدار شبهات پنداشته است و به این نکته در پاورقی ص 136 از طبع اول کتاب تصریح کرده ام چنانچه در این طبع در ص 186 نیز موجود است ولی طرفدار شبهات ملتفت آن نشده یا متوجه اصطلاحات محدثین چنانچه در علم «درایه» بیان کرده اند نبوده است چنانچه محدث نوری (ره) با آن تبحرش در حدیث [ صفحه 216] و رجال متوجه تقطیع حدیث عطیه نشده است از قدیم گفته اند «کم ترک الاول للاخر» چنانچه تاریخ الائمه ی ابن ابی الثلج بغدادی (ره) را جمعی از بزرگان به نصر بن علی جهضمی که از راویان آن کتاب است و راوی از حضرت رضا سلام الله علیه است داده بودند در مقدمه ی آن رساله تحقیق شد که تألیف ابن ابی الثلج است و احدی به این موضوع متوجه نشده بود و نیز تا حال کسی متوجه نشده بود که روایت هرثمه ابن اعین تاریخ وفات امام رضا علیه السلام را با تاریخ قتل هرثمه و وفات امام علیه السلام درست نمی آید و این نکته در چند سال قبل تحقیق شده است. غرض به

بعض نفوس گران نیاید که چطور شد به فلان مطلب کسی متوجه نشد اما فلانی تحقیق کرد (ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء). چنانچه در همین کتاب نسبت به تاریخ هجری تحقیق می شود که اصل واضع تاریخ هجرت خود رسول الله صلی الله علیه و آله است و نسبت اصل وضع آن به عمر از اغلاط است حالا این مطلب را از اشخاصی که رشک می برند قبول ننمایند که کسی از بزرگان صراحه آن را نگفته و تحقیق نکرده است در صورتی که از بزرگان علمای اعلام شیعه و سنی بر آن اشاره کرده اند چنانچه می آید ان شاءالله تعالی.

محدثین احادیث زیادی را تقطیع کرده اند

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه