تحقیق درباره ی اول اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) صفحه 88

صفحه 88

است و دوری از کبریائی انسانی است و غرض ارشاد مؤمن بر تذلل بوده و این که بهتر آنست: در سجده ی شکر جبینین را به خاک بگذارند. و از این معنی که برای حدیث شریف بیان کردیم سید محقق صاحب مدارک قدس سره فرموده که ظاهر آنست که تعفیر جبینین رجحان شرعی دارد. و علامه ی طباطبائی سیدنا بحرالعلوم قدس سره در منظومه در سجده ی شکر فرموده: و الخد اولی و به النص جلا و فی الجبین قد أتی محتملا چنانچه در سجده ی شکر گذاشتن خدین یعنی طرفین رو را بر خاک بهتر است و میان شیعه ی امامیه در تعفیر خواه مراد از (جبین) پیشانی باشد یا خود (جبین) باشد که ظاهر هم آنست احدی اختلاف ندارد ولی اهل سنت به تعفیر ملتزم نیستند خواه در سجده ی نماز باشد یا در سجده ی شکر بلکه جمعی از آنها مانند نخعی و مالک و ابوحنیفه سجده ی شکر [ صفحه 424] را مکروه دانسته اند بلی بعضی از حنبلی ها [300] و شافعی ها [301] جایز دانسته موقعی که نعمتی به انسان رخ دهد یا نقمتی از انسان زائل گردد.

مورد 7

اشاره

هفتم: (پنجم) از علائم مؤمن که حدیث شریف بر آن تصریح کرده بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» است.

جهر کردن امیرالمؤمنین به بسم الله

شیعه ی امامیه بر حسب روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام قائلند که در نمازهای واجبی که قرائب را در آنها بلند گفته می شود و از صلوات جهریه است واجب است بسم الله جهرا گفته شود و در نمازهای اخفاتی جهر به بسم الله مستحب است و در این عمل خودشان تبعیت از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امام امیرالمؤمنین علیه السلام کرده اند و از ضروریات مذهب می باشد و در این مقام برای ما کفایت می کند آنچه را که امام فخرالدین رازی در تفسیر کبیر-مفاتیح الغیب- گفته و فرمایش او را در اینجا بیاوریم: می فرماید: روی البیهقی فی السنن الکبیر عن ابن هریره قال: کن رسول الله صلی الله علیه و آله یجهر فی الصلاه ببسم الله الرحمن الرحیم، ثم ان الشیخ البیهقی روی الجهر عن عمر بن الخطاب، و ابن عباس، و ابن عمر، و ابن الزبیر، و اما ان علی بن ابی طالب رضی الله عنه کان یجهر بالتسمیه [ صفحه 425] فقد ثبت بالتواتر، و من اقتدی فی دینه بعلی بن ابی طالب فقد اهتدی، و الدلیل علیه قوله علیه السلام: اللهم ادر الحق مع علی حیث دار [302] . و نیز گوید: اطباق الکل علی ان علیا کان یجهر بسم الله الرحمن الرحیم [303] . و گفته: الجهر بذکر الله یدل علی کونه مفتخرا بذلک الذکر غیر مبال بانکار من ینکره و لا شک ان هذا مستحسن فی العقل فیکون فی الشرع کذلک...... و کان علی بن ابی طالب علیه السلام یقول: یا من ذکره شرف للذاکرین

و مثل هذا کیف یلیق بالعاقل ان یسعی فی اخفائه؟ و لهذا السبب نقل ان علیا رضی الله عنه کان مذهبه الجهر ببسم الله الرحمن الرحیم فی جمیع الصلوات و اقول: ان هذه الحجه قویه فی نفسی راسخه فی عقلی لا تزول البته بسبب کلمات المخالفین [304] .

اقرار امام رازی به قول حق در جهر به بسم الله

باز امام رازی گوید: قالت الشیعه: السنه هی الجهر بالتسمیه، سواء کانت فی الصلاد الجهریه او السریه، و جمهور الفقهاء یخالفونهم [ صفحه 426] فیه [305] . و گوید: الدلائل العقلیه موافقه لنا و عمل علی بن ابیطالب علیه السلام معنا و من اتخذ علیا اماما لدینه فقد استمسک بالعروه الوثقی فی دینه و نفسه [306] . از این کلمات امام رازی بطور روشن معلوم می شود: که رسول الله صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام جهر ببسم الله الرحمن الرحیم می کرده اند و شیعه نیز تابع آن دو ذات مقدس شده اند نه تابع فقهاء که تبعیت از معاویه ابن ابی سفیان اموی کرده اند چنانچه از کلمات خود امام رازی مستفاد می شود. و این عمل شیعه موافق دلائل عقلیه نیز میباشد و هر کس در دین خود اقتداء به امام امیرالمؤمنین علیه السلام کرده باشد و او را امام دین خود اخذ نماید بعروه الوثقای خداوندی چنگ زده و در دین خود ز ریسمان محکم الهی گرفته است چون از مسلمات در اسلام است که رسول الله صلی الله علیه و آله فرموده: اللهم ادر الحق مع علی حیث دار. خدایا حق را با علی بگردان به هر کجا که او بگردد-این مطلب خلاصه ی آنست که از کلمات امام رازی استفاده می شود. [ صفحه 427] آیا از تاریخ حالات امام رازی معلوم می شود

که با این همه اقرار خود که اگر انسان در دین تبعیت از امام امیرالمؤمنین علیه السلام کند در نجات بوده و بحبل خداوندی چنگ زده است در نمازهای خودش جهر به بسم الله می کرده؟ یا تعصب و مماشات با افراد عامی از اهل سنت وی را وادار کرده که دانسته حق را زیر پا بگذارد؟ آیا چنگ زدن به امیرالمؤمنین علیه السلام اختصاص در جهر به تسمیه دارد؟ یا انسان در تمامی شئون دینی خود با ید اقتداء به آن حضرت نماید و او را در تمامی عقائد و احکام و شرعیات و اعتقادات مقتدا و امام خود بداند در نجات و رستگاری خواهد بود؟ البته معلوم است قطعا که اختصاص به این مسأله ندارد پس بسیار ظن قوی وجود دارد که امام رازی با آن علم و معلومات خویشتن و با آن افکار فلسفی خود در نفس خویش اذعان کرده: که اگر امیرالمؤمنین علیه السلام در اسلام امام و مقتدای انسان باشد در نجات بوده و راه صحیح را پیموده است و شاید به این جهت است که امام رازی در کتاب اربعین [307] خود ادله ی شیعه را در مسأله ی امامت بسیار با اتقان و استحکام نقل کرده و [ صفحه 428] در جواب آنها بسیار سست و با جوابهای موهون که از مقام امام رازی دور است گذشته است چون دیده ادله ی شیعه بسیار محکم و حق است باطنا اذعان به حقانیت آن ادله کرده و در صورت ظاهر با جوابهائی که ابدا قانع کننده نیست گذشته است چطور می شود که مثل وی نداند که آن جوابها در مقابل آن ادله ی بسیار متقن که خودش با فکر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه