11 مجلس ویژه محرم 1438 ھ. ق صفحه 142

صفحه 142

روضه حضرت رقیه ( س )

هنگامی که کاروان اسیران وارد شام شدند، یزید آنها را در محل خرابه ای جای داد.

زنان اهل بیت، جریان شهادت امام حسین ( ع ) و یاران و جوانان بنی هاشم و اصحاب را از کودکان مخفی نگاه داشته به آنها می گفتند: پدرانتان به مسافرت رفته اند.

امام حسین ( ع ) دختری خردسال داشت: شبی از خواب بیدار شد و در حالی که سخت پریشان بود، جویای پدر شد و گفت: پدرم کجاست که من اکنون او را دیدم؟

زنان و اسیران وقتی سخن او را شنیدند، گریستند و دیگر کودکان ناله سر دادند. صدای ناله و شیون آنان بلند شد و یزید از خواب بیدار شد و پرسید: این صدای گریه از چیست و این ناله و زاری از کجاست؟

گفتند: کودکی از کاروان اسیران اهل بیت ( ع ) پدر را در خواب دیده و او را طلب می کند.

دستور داد تا سر پدرش حسین ( ع ) را نزد او ببرند. پس آن سر مقدس را در طبقی قرار داده و روپوشی بر آن کشیدند و نزد آن کودک بردند. کودک پرسید این چیست؟ گفتند: این همان مقصود و مراد توست آن کودک روپوش را برداشت و چون دیدگانش به سر مبارک پدر افتاد، ناله ای از عمق دل کشید و بی تاب شد.

بابا چرا دیر آمدی در کنج ویران **** کردی فراموش ای پدر حال یتیمان

ای رأس پرخون پدر منزل مبارک **** کردی در این ویران گذر منزل مبارک

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه