خزان در بهاران صفحه 1

صفحه 1

نوحه عزاداري اربعين

اربعين آمد و شد وقت عزا شد جهان نوحه‌سراآل طاها شود از شام بلا وارد كرببلااربعين آمد و شد وقت عزا شد جهان نوحه‌سرازينب خسته‌دل زار غمين با يتيمان حزينمي‌زند بوسه به صد آه و نوا به مزار شهدااربعين آمد و شد وقت عزا شد جهان نوحه‌سراگويد از رنج سفر بادل ريش به برادر غم خويشكه هم از كوفه هم از شام به ما رفت بسيار جفااربعين آمد و شد وقت عزا شد جهان نوحه‌سرادر خرابه به حضور سر تو ز غمت دختر توداد جان از ستم و جور و جفا جور اين قوم دغااربعين آمد و شد وقت عزا شد جهان نوحه‌سراوه زنا بخردي ابن زياد آه از آن تيره نهادكه به اولاد رسول دو سرا چه ستم داشت روااربعين آمد و شد وقت عزا شد جهان نوحه‌سراآل ياسين و به در گاه يزيد واي از آن شوم پليدكافر ظالم بي‌شرم و حيا ملحد ضد خدااربعين آمد و شد وقت عزا شد جهان نوحه‌سرا

مقدمه مؤلف

بسم اللَّه الرحمن الرحيممحرّم، ماه‌شهادت سالار شهيدان، حضرت اباعبداللَّه‌الحسين - عليه‌السلام - و ياران باوفاي آن حضرت و ماه اسارت اهل‌بيت داغدار آن بزرگوار مي‌باشد.هر سال با فرارسيدن اين ايّام، چنان غم و اندوه دل‌هاي شيعيان و محبّان آن حضرت را فرا مي‌گيرد كه از هر گونه نشاط و شادماني، تفريح و تفرّج چشم پوشيده؛ حتّي از برگزاري مراسم جشن عقد و ازدواج عزيزان خود هم خودداري مي‌كنند. شيعيان در دو ماه محرّم و صفر غالباً لباس سياه بر تن مي‌كنند و با انجام اعمال شايسته و لازمه انسان‌هاي عزادار در سوك حضرت سيّدالشهدا - عليه‌السلام - شركت مي‌كنند و عشق و ارادت خود را به خاندان رسالت و امامت - عليهم‌السلام - ابراز مي‌كنند. ايشان با اقامه سوگواري امام حسين - عليه‌السلام - با اولياي خدا اظهار همدردي نموده و موجبات خشنودي حضرت فاطمه زهرا - سلام‌اللَّه عليها - را فراهم مي‌نمايند. به‌راستي چه فيضي از اين بهتر و والاتر؛ چرا كه خشنودي حضرت فاطمه - سلام‌اللَّه عليها - خشنودي پيامبر رحمت - صلي‌اللَّه عليه وآله وسلم - و خشنودي پيامبر، رضايت و خشنودي پروردگار عالم است.با اين كه ايرانيان هميشه عيد نوروز را پاس مي‌داشته‌اند، ولي هرگاه ايّام ماه محرّم و يا ماه صفر با عيد نوروز متقارن مي‌شده است، عزاداري امام حسين - عليه‌السلام - را مقدّم مي‌داشته‌اند و پيوسته محزون و غمگين بوده‌اند. چنانچه كسائي‌مروزي شاعر پاك‌عقيده شيعه در قرن چهارم، در اشعار خود، كه در همين مجموعه، آورده شده است، به اين مطلب تصريح نموده است. اين خود نشانگر آن است كه عزاداري براي سيّد مظلومان، منحصر به زمان صفويه و قاجاريه نبوده؛ بلكه ايرانيان از هزار سال قبل به برپايي اين مراسم مي‌پرداخته‌اند. متأسّفانه اين حقير مجال بررسي ديوان‌هاي شعراي متقدّم را - كه بعد از زمان كسائي مي‌زيسته‌اند - نداشته‌ام تا نظير اشعار كسائي را، درباره تقارن نوروز با محرّم، را در دسترس علاقه‌مندان قرار دهم. با توجّه به اين كه محرّم و صفر در شش سال آينده با فصل بهار و نوروز توأم خواهد بود، اميدوارم موفّق شوم اين خدمت ناچيز را انجام دهم؛ آن گاه خواهيم ديد كه سوگواري براي امام حسين - عليه‌السلام - در همه دوره‌ها در ايران بوده است و از همه مهم‌تر اين كه وقتي مختار براي انتقام از قاتلان امام حسين - عليه‌السلام - قيام كرد، بيشتر ياران مختار از ايرانيان بودند. اكثر مورّخان نوشته‌اند كه گرايش ايرانيان مقيم عراق به نهضت مختار بيش از هر طايفه‌اي بوده است. [1] همچنان‌كه بزرگ‌ترين صحابي پيامبر اكرم - صلي‌اللَّهُ عليه و آله و سلم - كه مفتخر به مدال جاويد مسلمان منا اهل البيت شد، ايراني مي‌باشد؛ فرموده‌اند ايمان ده درجه دارد و سلمان هر ده درجه را دارا مي‌باشد. آري او ايراني بوده است و موجب افتخار و سربلندي ايرانيان.اين مجموعه در دو بخش تنظيم شده است: بخش نخست، اشعاري درباره تقارن نوروز و محرّم مي‌باشد، كه به ترتيب حروف الفبايي نام شاعران آورده شده است. بخش دوم، تازه‌ترين اشعار مدائح و مراثي و نوحه‌ها از روز اوّل ماه محرّم تا روز اربعين به ترتيب زماني منظّم گرديده است. اميدوارم مورد قبول ولي‌نعمت و مولايم حضرت سيّدالشهداء - صلوات‌اللَّه عليه - قرار گيرد.اوّل ذي‌حجّه 1421 - هفتم اسفند ماه 79كم‌ترين ذاكر و خادم امام حسين - عليه‌السلاماصفهان، عليرضا مهرپرور

تقارن ماه محرم با عيد نوروز باستاني

خدا صاحب عزا شد (محمد ايزدي، شيراز)

ان الحسين مصباح الهدي وسفينة النجاةمحرّم گشته با نوروز توأم ز خاطر محو شد عيد از محرّماگر چه روي گيتي دلفريباست ولي دل از مصيبت بي‌شكيباستاگر چه سبز و خرم گشته صحرا وليكن شد خزان گلزار زهرااگر چه باغ و بستان دلپذير است ولي سرو و صنوبر سر بزير استاگر چه كوه و صحرا لاله‌زار است ز داغ نوجوانان بيقرار استبزاري سرو و شمشاد و صنوبر براي قاسم و عباس و اكبربه آه و شيون و افغان و زاري هزار و هدهد و كبك و قناريكبوتر تيهو و درنا و دراج شده تير الم را سينه آماجگشوده باز نرگس هر دو ديده چه ديده ديده‌اي محنت رسيدهبنفشه رسته اندر جويباران شقايق سر زده از كوهسارانآلاله خيري و خطمي و مريم براي شاهدين دارند ماتمگل شب‌بو ز غم گشته فسرده بود سوسن چه مام بچه مردهروان خون درون ارغوان است بياد دست عباس جوان استگل سرخ است با رنگي پريده برويش پرده‌اي از غم كشيدهپريشان كرده گيسو سنبل تر بياد كاكل پر خون اكبرندارد ياسمين حسن و طراوت برفت از نسترن حال و حلاوتبگلشن عندليب اندر نوا شد بياد گلستان نينوا شدگلستان پيمبر بود خرم خزان گرديده در ماه محرّمز پا افتاده قاسم همچو شمشاد بدشت ماريه ناكام و ناشادتن عباس همچون سرو آزاد ز جور دشمنان بر خاك افتادعلي اكبر آن نخل تناور كنون در خاك و خون گشته شناوردريغا غنچه باغ پيمبر سر دست پدر شش ماهه اصغرگلويش شد هدف بر تير دشمن كند بلبل بداغش آه و شيونجوانان جملگي با سينه‌اي چاك بخون خويشتن غلطيده در خاكهمه پيران و برنا غرق در خون سرو جان داده اندر راه بي‌چونگلي كه بود زهرا آبيارش بزحمت پروريد اندر كنارشمحمّد هر زمان بوئيد او را ز فرط عشق خود بوسيد او رابروز و شب علي بودش پرستار حسن بودش هميشه يار و غمخوارخدا او را عزيز خويش خواندش بدست خود بباغ دين نشاندشدر آخر از جفاي قوم كافر بدشت كربلا گرديد پرپررباب و زينب و ليلا و كلثوم شدند آخر اسير فرقه شومسكينه با رقيه بيقرارند كه ديگر يار و غمخواري ندارندبهار است و نباشم از چه غمگين خزان كردند اعدا گلشن ديندلي كز غم نسوزد نيست جز گل بلي سوزد درون سينه‌ها دلنه صاحب دل بود هر كس نسوزد كه ياد كربلا آتش فرو زدمحرّم شعله جانسوز باشد كجا عيد و كجا نوروز باشدبچشم جان به‌بين گر هوش داري كه از چشم فلك خون گشته جاريبنابراين كجا نوروز عيد است كجا هنگام ديد و بازديد استاگر امروز باشد سينه‌اي ريش بفردا نيست او را بيم و تشويشسروده ايزدي اين نغمه غم مصادف شد چو نوروز و محرّمبگفت از سوز دل اين سوگواري ندارد جز بزهرا انتظاريدر اين نوروز برپا شور و شين است بهر جا مجلس سوك حسين استبپا چون ماتم خون خدا شد بهر بزمي خدا صاحب عزا شد

به مناسبت اقتران عيد نوروز (پويا اصفهاني (محسن اسلامي))

دل از طليعه نوروز شاد و خرّم نيست كه عيد مي‌رسد امّا به عيش توأم نيستبهار مي‌رسد امّا بهار خون‌آلود كه برگ و ساز وي از بهر ما مسلّم نيستبه بزم چيده آئين نوبهار امسال به غير مِحنت و اندوه و غم فراهم نيستاگر چه سنّت نوروز جم پسنديده است ولي به سنّت شرع نبي(ص) مقدم نيستاز آن كه گشته قرين با مَهِ عزاي حسين(ع) كسي ز مَقدَمِ ناسازِ عيد خرّم نيستچگونه چشم نگريد ز سوز اين ماتم چگونه دل نخروشد مگر محرّم نيسترواست گر كه زهر ذرّه خون شود جاري كه كُشته گشتن مولاي دين عمي كم نيستحسين(ع) پيشرو كاروان دشت بلا كه همچو رايت سرخش عَلَم به عالم نيستهزار شادي نوروز و عشرت گذرا به داغِ اين غم عُظمي شفا مرهم نيستچو خون به هر رگ ما جاري است اين ماتم به قاب چهره اگر اين زمان مجسّم نيستبه اشكِ جاريِ خيلِ حسينيان «پويا» كه پا به جاي غمي چون غم محرّم نيست

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه