حدیث اشک صفحه 136

صفحه 136

عماد زاده در چهارده معصوم مینویسد

«چون عمر در حمایت از ابوبکر زمینه خلافت رابرای خود استوار میساخت به ابوبکر گفت: جز از راه علی کسی در کار تو خللی نمیتواند بنماید، این مردم بنده پول ومال دنیا هستند، باید علی و خاندانش را تهی دست نگاه داشت تا مردم دنیا پرست از دور آنها متواری شوند و تا فدک در دست آنان است درآمد سرشاری خواهند داشت، ومردم اطراف آنان را میگیرند و شاید روزی بر حکومت تو قیام کنند بهتر است حق خمس و فدک را از آنها برگردانی تا پیروانشان از آنها روی بگردانند.» ابوبکر بیدرنگ این پیشنهاد را به مرحله اجرا گذاشت و عُمّال فاطمه علیهاالسّلام را از فدک بیرون کرد.[1] بخاری در صحیح خود از عایشه نقل میکند:

«فاطمه چند نفر را فرستاد نزد ابوبکر و شکایت از عُمّال او کرد و پیغام داد فدک میراث من است و آنچه از خمس خیبر باقی مانده بهره ما میباشد، دستور بده تا فدک را برگردانند.»

ابوبکر به نمایندگان دختر پیغمبر گفت: «من از پیغمبر شنیدم که فرمود

«نحنُ معاشرَ الانبیاء لا نُورَثْ» یعنی ما جماعت پیغمبران ارث نمیگذاریم.»[2]

ابن ابی الحدید معتزلی میگوید: «من از این حدیث و جواب ابوبکر در شگفتم زیرا فاطمه در احتجاج خود با ابوبکر بر سر فدک گفت: تو وارث پیغمبری یا اهل او؟»

ابوبکر جواب داد: «اهل او.»

فاطمه علیهاالسّلام فرمود: «اگر چنین است که اهل او ارث میبرند این خلاف حدیثی است که از پدرم نقل میکنی[3]»

باری چون خبر برای فاطمه علیهاالسّلام آوردند که ابوبکر چنین میگوید، دختر پیغمبر چادر و مقنعه خواست و زنان بنی هاشم را خبر کرد و خویشان و نزدیکان

را طلبید و به اتفاق همه آنها به مسجد رسول خدا صلیالله علیه و آله وارد شد. نکته قابل تأمل اینکه: بانویی که در حیات پدر بزرگوارش حتی یکبار هم به مسجد نرفت و بلکه از باب«مسْجِدٌ المرءهِ بیتها» همواره در منزل نماز میخواند و از طریق دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسّلام از منبر و سخنان پدرش در مسجد مطلع میگشت اینک باید عازم مسجد گردد تا حق مسلّم خود را از غاصبان و دشمنانش طلب کند.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه