400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 106

صفحه 106

چون به مسجد قبا رسیدند ، ابوبکر دید که حضرت رسول ( ص

) ایستاده است و نماز می کند . چون از نماز فارغ شد ، امیرالمؤ منین ( ع ) گفت : یا رسول اللّه ابوبکر انکار می کند که تو را امر به اطاعت من کرده ای ، حضرت رسول ( ص ) به ابوبکر گفت : من مکرر تو را امر کرده ام به اطاعت او برو و او را اطاعت کن . آن ملعون بسیار ترسید و برگشت و در راه عمر را دید ، عمر گفت : چه می شود تو را ؟ ابوبکر گفت : حضرت رسول ( ص ) با من چنین گفت ، عمر گفت : هلاک شوند امتی که چون تو احمقی را والی خود کرده اند ، مگر نمی دانی که این ها از سحر بنی هاشم است . ( 171 ) ( 172 )

144

اولین بیعت کننده با ابوبکر علی ( ع ) فرمود : ای سلمان ، آیا می دانی اول کسی که با ابوبکر بر منبر پیامبر ( ص ) بیعت کرد که بود ؟ عرض کردم : نه ، ولی او را در سقیفه بنی ساعد دیدم هنگامی که انصار محکوم شدند ، و اولین کسانی که با او بیعت کردند مغیره بین شعبه و سپس بشیر بن سعید و بعد ابوجراح و بعد عمر بن الخطاب و سپس سالم مولی ابی حذیفه و معاذبن جبل بودند .

فرمود : درباره اینان از تو سئوال نکردم ، آیا دانستی هنگامی که ابوبکر از منبر بالا رفت اول کسی که با او بیعت کرد که بود ؟

عرض کردم : نه ، ولی پیرمرد سالخورده ای

که بر عصایش تکیه کرده بود دیدم که بین دو چشمانش جای سجده ای بود که پینه آن بسیار بریده شده بود ! او به عنوان اولین نفر از منبر بالا رفت و تعظیمی کرد و در حالی که می گریست ، گفت : ( سپاس خدای را که مرا نمیراند تا تو را در این مکان دیدم ! دستت را ( برای بیعت ) باز کن ) .

ابوبکر هم دستش را دراز کرد و با او بیعت کرد . سپس گفت : ( روزی است مثل روز آدم ) ! و از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد .

علی ( ع ) فرمود : ای سلمان ، می دانی او که بود ؟

عرض کردم : نه ولی گفتارش مرا ناراحت کرد ، گویی مرگ پیامبر ( ص ) را با شماتت و مسخره یاد می کرد .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه