400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 113

صفحه 113

154

چشمان پر از اشک علی ( ع ) عباس ( ع ) به علی ( ع ) گفت : چه چیزی باعث شد که عمر از قنفذ هم مانند سایر کارگزارانش غرامت دریافت نکند ؟ امیرالمؤ منین ( ع ) نگاهی به اطرافیانش کرد و چشمانش پر از اشک شد و فرمود : عمر خواست بدین وسیله از قنفذ به خاطر ضربتی که با تازیانه به فاطمه ( س ) زده بود تشکر کرده باشد . همان ضربتی که فاطمه ( س ) از دنیا رفت در حالی که اثر آن بر بازویش مانند دستبند باقی مانده بود .

سپس فرمود : تعجب از محبت این مرد ( عمر ) و رفیقش قبل از او ( ابوبکر ) که در قلوب این امت جای گرفته و تسلیم آنان در برابر او در هر چیزی که بدعت گذاشته است .

اگر کارگزاران عمر خاین بودند و این اموال در دست آنان به خیانت جمع شده بود ، او

حق نداشت آنان را رها کند و باید همه را می گرفت چرا که غنیمت مسلمانان است . پس چرا نصف آن را گرفته و نیم دیگر را در دست آنان باقی گذاشت ؟ !

و اگر خاین نبودند عمر حق نداشت چیزی از اموال آنان را نه کم و نه زیاد بگیرد . پس چرا نیمی از آن را گرفت ؟ حتی اگر به خیانت در دست آنها بود ولی خودشان اقرار نکردند و شاهدی هم علیه آنان وجود نداشت برای او حلال نبود نه کم و نه زیاد چیزی از آنان بگیرد .

عجیب تر این است که آنان را بر سر کارهایشان باز گردانید ! اگر خاین بودند جایز نبود آنان را دوباره به کار گیرد ، و اگر خاین نبودند اموال آنها برایش حلال نبود .

سپس علی ( ع ) رو به جمعیت کرد ، و فرمود : تعجب می کنم از قومی که می بینید سنت پیامبرانشان کم کم و دسته دسته تبدیل و تغییر می یابد و با این همه راضی می شوند و انکار نمی کنند بلکه در دفاع از بدعت ها غضب می کنند و کسانی را که ایراد بگیرند و آن را انکار کنند سرزنش می نمایند . سپس قومی بعد از ما می آیند و بدعت و ظلم و از پیش خود ساخته های او را تابع می شوند و بدعت های او را سنت و دین می شمارند و به وسیله آن به پیشگاه پروردگار تقرب می جویند . ( 186 )

155

چگونه حق علی ( ع ) غصب شد مردی از قبیله بنی اسد حضور

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه