400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 12

صفحه 12

گذر علی ( ع ) از کربلا اما سجاد می فرماید : علی ( ع ) از کربلا عبور کرد ، در حالی که چشمانش پر از اشک شده بود ، فرمود : این جا محل زانو زدن شتران آنها است . و این جا محل انداختن بارهای آنها است . و در این جا خون آنها ریخته می شود ، خوشا به حال خاکی که در آن خود دوستان ، ریخته می شود !

امام باقر ( ع ) می فرماید : علی ( ع ) با مردم می رفت تا به یک یا دو میلی کربلا رسیدند ، حضرت جلوتر از مردم رفت و جایی را طواف کرد که به آن ( مقذفان ) می گفتند . فرمود : ( در اینجا دویست پیامبر و دویست سبط پیامبر کشته شده است و همه آنها شهید بودند . و این جا مرکب ها را می خوابانند و اینجا شهدا به خاک می افتند که هیچ کس قبل از آنها مثل ایشان نبوده و در آینده نیز هیچ کس نمی تواند مانند آنها باشد ) . ( 11 )

10

تعزیت علی ( ع ) در کربلا ابن عباس گفت : با علی ( ع ) در زمان خروج او به سوی صفین ( یعنی برای جنگ با معاویه ) ، پس زمانی که وارد زمین نینوا شد . آن زمین نزدیک شط فرات بود . با صدای بلند فرمود : ای پسر عباس آیا می شناسی این موضع را ؟

عرض کردم : نمی شناسم .

فرمود : اگر بشناسی این زمین را از این زمین عبور نمی

کنی تا اینکه گریه کنی .

ابن عباس گفت : پس علی ( ع ) گریست ، گریه طولانی ، تا آنکه محاسن شریفش تر شد و دانه های اشک آن جناب بر سینه او ریخت و ما نیز گریه کردیم با آن حضرت و او می فرمود : آه آه چه می خواهند از من آل ابی سفیان که حزب شیطان و اولیای کفرند .

سپس آب طلبید برای نماز و وضو گرفت و بعد از نماز مختصری چشمانش به خواب رفت چون بیدار شد فرمود : ابن عباس برای تو چیزی را بگویم که الآن در خواب دیده ام .

فرمود : دیدم مردهایی از آسمان نازل شدند که با آنها علم های سفید بود و در شمشیرهای سفید حمایل داشتند که می درخشید و کشیدند اطراف این زمین خطی را ، و گویا درختانی بود در این زمین که شاخه های آنها به زمین آمد و خونی تازه در این زمین پیدا شد مانند دریا و گویا حسین من که پاره تن من است غرق بود در آن دریای خون ، استغاثه و طلب یاری می کرد و کسی به داد او نمی رسید .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه