400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 161

صفحه 161

و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون :

( و به زودی آنان که ستم کردند و می دانند که بازگشتشان به کجاست ؟ ) . ( شعراء / 227 ) عبدالله بن زبیر که سخنش قطع شده بود ، در این جا بار دیگر به ادامه سخن پرداخت و گفت : در چنین مواردی پسران فاطمه باید سخن بگویند ، و دفاع آنها مقبول است ولی محمد حنیفه که از فرزندان فاطمه نیست چه می گوید ؟

محمد حنیفه فریاد زد و گفت : ای پسر ام رومان ! ، چرا من حق سخن ندارم ، آیا از نسل فاطمه ها جز یک فاطمه ( حضرت زهرا ( س ) نیستم ، و افتخار نام حضرت فاطمه زهرا ( س ) نصیب من نیز هست زیرا او مادر دو برادرم حسن و حسین ( ع ) می باشد ، اما سایر فاطمه ها ، بدان که من نواده فاطمه دختر عمران بن عائذ بن مخزوم ، جده رسول خدا ( ص ) هستم ، من پسر فاطمه بنت اسد ، سرپرست رسول خدا ( ص ) و قائم مقام مادر رسول خدا ( ص ) هستم ، سوگند به خدا اگر حضرت خدیجه دختر خویلد نبود ، من از بنی اسد بن عبدالعزی ( که اجداد پدری تو هستند ) ، کسی را باقی نمی گذاشتم مگر این که استخوانش را خورد می کردم .

سپس محمد حنیفه برخاست و به عنوان اعتراض مجلس سخنرانی عبدالله بن زبیر را ترک کرد . ( 234 )

فصل چهارم علی ( ع ) در سوگ فاطمه زهرا ( س )

بخش اول غصب فدک

192

علی (

ع ) شاهد غصب فدک چند روزی از وفات جانسوز خاتم الاءنبیاء محمد مصطفی ( ص ) نگذشته بود ( چنان که می دانید ابوبکر با دسیسه های عمر ) با زور و ظلم و تعدی جلافت بر تخت خلافت نشست و خود را خلیفه پیامبر خواند و مردمان ناآگاه هم از او متابعت کرده و بیعت نمودند و او تصمیم گرفت ( فدک ) را که ( هبه ) و یا ( ارث ) پیغمبر ( ص ) بر فاطمه ( س ) بود به تصرف خود در آورده و با غصب کردن آن محل معین ، اقتصاد خانه ولایت را به هم زده و خلافت ( شوم ) خود را تثبیت کند .

دستور داد ضوابط ( زحمتکشان ) آن ملک را اخراج نمایند و اگر نرفتند آنها را کتک بزنند . این مطلب به سمع مبارک صدیقه طاهره فاطمه زهرا ( س ) رسید ، آن بانوی مکرمه با حالت عصبانیت پیش ابوبکر آمده و با حجت و دلیل با او سخن گفته و بر کار او اعتراض نمود .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه