400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 166

صفحه 166

199

ملاقات ابوبکر و عمر ابوبکر و عمر از شدت بیماری فاطمه ( س ) آگاه شدند ، به عنوان عیادت به در خانه زهرا ( س ) آمدند ، اجازه ورود خواستند ، ولی فاطمه ( س ) اجازه نداد .

عمر با علی ( ع ) ملاقات کرد و به علی ( ع ) عرض نمود : ( همانا ابوبکر پیرمرد نازک دل است ، و رفیق غار ( صور ) پیامبر ( ص ) و از اصحاب آن حضرت می باشد ، و چندین بار با او به این جا آمده ایم و اجازه طلبیدیم ، ولی فاطمه ( س ) اجازه نداده است ، اگر صلاح می دانی از حضرت زهرا ( س ) برای ما اجازه بگیر ، تا بیاییم و احوال او را بپرسیم ) .

علی ( ع ) فرمود : بسیار خوب ، بلکه اجازه بگیرم .

آن گاه امیرالمؤ منین ( ع ) نزد فاطمه ( س ) آمده و فرمود : ای دختر رسول خدا ( ص ) ، می دانی که این دو نفر چندین بار خواسته اند به حضور شما برسند ، ولی شما آنها را رد کرده ای و به آنها اجازه نداده ای ، آنها از من

خواسته اند که از شما خواهش کنم به آنها اجازه بدهی .

فاطمه ( س ) فرمود : ( سوگند به خدا به آنها اجازه نمی دهم و با آنها حتی یک کلمه سخن نمی گویم تا پدرم رسول خدا ( ص ) را ملاقات کنم ، و آنچه را که نسبت به من روا داشتند ، به رسول خدا ( ص ) شکایت نمایم . )

علی ( ع ) فرمود : ( من از طرف آنها ضامن شده ام که از تو اجازه بگیرم ) .

فاطمه زهرا ( س ) به علی ( ع ) عرض کرد :

ان کنت قد ضمنت لهما شیئا فالبیت بیتک و النساء تتبع الرجال لا اءخالف علیک بشی ء فاذن لمن احببت .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه