400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 196

صفحه 196

غربت فرزندان زهرا ( س ) پس از رحلت حضرت زهرا ( س ) ، امیرمؤ منان شب ها سفره ای را در خانه پهن کرده و هر چه در خانه بود را بر سر سفره می گذاشت ، سپس امام حسن و حسین و حضرت زینب را صدا می زد ، بچه ها دور سفره می نشستند ، اما وقتی که جای خالی مادر را می دیدند ، شروع به گریه می کردند علی ( ع ) هر کاری می کرد تا بچه ها را آرام کند نمی توانست تا این که خود حضرت نیز به گریه می افتادند . سر را بر دیوار گذاشته و می ϘљʘӘʙƘϠ.

گاهی اوقات که امیرمؤ منان موفق به آرام کردن بچه ها نمی شد ، شبانه و با سر و پای برهنه بر سر خاک زهرا ( س ) می رفت و می فرمود : زهرا جان برخیز و بچه هایت را آرام کن .

239

اشک علی ( ع ) به علت پاداش دادن به قنفذ ابان گفت : سلیم گفت : با علی ( ع ) ملاقات کردم و از این کار عمر که از قنفذ مالیات نمی گیرد از او پرسیدم . فرمود : آیا می دانی چرا از قنفذ دست برداشت و چیزی از وی غرامت نگرفت ؟

گفتم : نه .

فرمود : زیرا او بود وقت فاطمه ( س ) آمد تا بین من و آنان قرار گیرد ، با تازیانه اش او را زد ، چنانکه وقتی فاطمه ( س ) از دنیا رفت ، جای تازیانه همچون بازوبند روی بازویش مانده بود .

-287

ابان گفت : سلیم گفت : در حلقه ای در مسجد رسول خدا ( ص ) حاضر شدم که جز سلمان ، ابوذر ، مقداد ، محمد بن ابی بکر ، عمر بن ابی سلمه ، قیس بن سعد بن عباده ، همه از بنی هاشم بودند . عباس به علی ( ع ) گفت : به نظر شما ، چرا عمر ، قنفذ را مانند دیگر کارمندانش وادار به پرداخت غرامت نکرد ؟

علی ( ع ) نگاهی به اطراف انداخت . چشمانش پر از اشک شد ، سپس فرمود : این پاداش ضربه تازیانه ای بود که به فاطمه ( س ) از دنیا رفت ، اثر این ضربه همچون بازوبندی روی بازو او بود . . .

240

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه