400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 197

صفحه 197

ناله علی ( ع ) بر قبر زهرا ( س ) چون فاطمه ( س ) وفات کرد علی ( ع ) هر روز قبرش را زیارت می کرد ، روزی آمد و خود را بر قبر انداخت و این دو شعر را انشاد فرمود :

1 بر قبرها گذشتم و به قبر دوست سلام کردم جوابم نداد .

2 ای قبر؛ چرا جواب فریاد کننده را نمی دهی ؟ مگر پس از من از دوستی دوستان ملول شده ای ؟ پس گوینده ای که صدایش شنیده می شد و خودش دیده نمی شد این اشعار را در جواب گفت :

1 دوست گفت : چگونه می توانم جواب شما را بدهم ، در حالتی که من در گرو سنگ و خاکم ؟ !

2 خاک زیبایی های مرا خورد که شما را از یاد بردم ، و

از خاندان و همزادانم دور افتادم .

3 پس سلام من بر شما باد ( برای همیشه شما را وداع می کنم ) رشته دوستی میان من و شما گسسته شد . ( 288 )

241

قصد عمر برای نبش قبر حضرت زهرا ( س ) و عکس العمل امیرالمؤ منین ( ع ) عمر پس از اینکه از تدفین شبانه زهرا ( س ) مطلع شد ، گفت به خدا قسم ای بنی هاشم ، شما حسد قدیمی تان را نسبت به ما هرگز ترک نمی کنید . این کینه هایی که در سینه های شماست هرگز از بین نمی رود . به خدا قسم قصد کرده ام قبر زهرا را نبش کنم و بر او نماز بخوانم !

امیرالمؤ منین ( ع ) فرمود : به خدا قسم ای پسر صهاک ، اگر چنین قصدی نمایی دستت را به سویت بر می گردانم ، به خدا قسم اگر شمشیرم را بیرون کشم آن را غلاف نخواهم کرد مگر با گرفتن جان تو ! ( اگر می توانی ) قصدت را عملی کن . در این جا عمر شکست خورد و سکوت کرد و دانست که علی ( ع ) هر گاه قسم یاد کند آن را عملی می کند .

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه