400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 203

صفحه 203

وصی گرامی که سراپا گوش بود ، در پایان هر بند ، اطاعت و آمادگی خود را اعلام می نمود . تا آن که شمار وصایا به فرازی رسید که شنیدن آن ، بند از بند علی ( ع ) جدا کرد و آن جلوه عظمت و ناموس الهی را به لرزه در آورد و نقش بر زمین کرد . این بخش را از خود علی می شنویم :

. . . قسم به آن که دانه را شکافت و به جانداران حیات بخشید ، گفتار جبرییل را شنیدم که به حبیب خدا چنین می گفت :

( ای محمد ، به علی بگو که حرمتت ، که حرمت خدا و رسول است ، هتک خواهد شد و محاسنت با خون سرت خضاب خواهد شد ) .

از شنیدن این سخن ، فریادی کشیدم و

بیهوش بر زمین افتادم پس ( از آن که به هوش آمدم ) گفتم : یا رسول الله این وصیت را هم می پذیرم . و بر تلخی های آن صبر می کنم اگر چه حرمتم هتک شود و سنت های الهی ترک شود و کتاب خدا پاره پاره گردد و ارکان کعبه از هم فرو پاشد و محاسنم از خون سرم رنگین شود . در برابر همه این ها شکیبا خواهم بود و به حساب خدا خواهم گذاشت و از او امید اجر و پاداش دارم و تا پیوستن به شما ، در انجام دادن آن تلاش خواهم کرد . ( 299 )

250

- وعده پیامبر به علی ( ع ) از فضاله بن ابی فضاله انصاری روایت است ( ابو فضاله پدر فضاله از اهل بدر بود و در رکاب امیرالمؤ منین ( ع ) در صفین شهید شد ) که امیرالمؤ منین ( ع ) در کوفه مریض شد ، و من با پدرم به عبادت آن حضرت رفتیم .

پدرم به آن حضرت گفت : علت توقف شما در کوفه در بین عرب های جهینه چیست ؟ به سوی مدینه رهسپار شو ، اگر اجلت در رسید ، اصحاب تو متصدی و مباشر تکفین و تغسیل تو می گردند و بر تو نماز می خوانند .

حضرت فرمود : رسول خدا ( ص ) با من عهد و میثاق بسته که از دنیا نروم مگر آن که این جا از دنیا نروم مگر آن که این جا از خون این جا خضاب گردد ( یعنی محاسنش از خون سرش ) . ( 300

)

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه