400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 214

صفحه 214

فقال علی و کیف اقتلک و لا ذنب لک و لو اعلم انّک قاتلی لم اقتلک و لکن هل کانت لک حاضنه یهودیّه فقالت لک یوما من الایام یا شقیق عاقر ناقه ثمود .

علی ( ع ) فرمود : چگونه ترا بکشم در حالی که جرمی نداری و اگر چنان چه هم می دانستم که قاتل من هستی تو را نمی کشتم لکن بگو ببینم آیا از یهودان ، زنی حاضنه نزد تو بود و روزی از روزها تو را ( ای برادر کشنده شتر ) خطاب نمود ؟

در این جا ابن ملجم عرض کرد : آری چنین بود .

علی ( ع ) بعد از این ، سخنی نگفت و بر مرکب خویش سوار شده به طرف منزل خود رفت ( 314 )

262

خبر دادن علی ( ع ) از شهادت خود عامر بن

واثله گفت : زمانی که خلافت ظاهری به امیرالمؤ منین علی ( ع ) رسید ، مردم را برای بیعت با خود جمع کرد و از جمله کسانی که قصد بیعت با آن جناب را داشت عبدالرحمن ابن ملجم مرادی بود ، چون به عنوان بیعت با آن حضرت حضور پیدا کرد ، حضرت دو مرتبه یا سه مرتبه او را اجازه بیعت نداد پس از آن با کمال ناراحتی برای بیعت دست دراز کرد .

علی ( ع ) در آن هنگام فرمود : چه موضوعی مانع شده که بدبخت ترین این امت بیاید و اراده شوم خود را عملی سازد . سوگند به کسی که جان من در تصرف اوست به زودی محاسنم را از خون سرم رنگین خواهند کرد .

ابن ملجم چون از بیعت آسوده شد ، برگشت حضرت امیر ( ع ) به این شعر مترنم شده فرمود :

اشدد حیاز یمک للموت

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه