400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 219

صفحه 219

مرگ در کمین من است در احادیث معتبره وارد شده است که چون حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) از نافرمانی و نفاق و کفر اصحاب خود ناراحت شد و لشکر معاویه بر اطراف و نواحی ملک آن حضرت غارت می آوردند و اصحاب آن حضرت به او یاری نمی نمودند ، بر منبر رفته و فرمود : به خدا سوگند دوست دارم که حق تعالی مرا از میان شما بردارد و در ریاض رضوان جا دهد ، مرگ به همین زودی ها در کمین من است ، پس فرمود : چه مانع شده است بدبخت ترین فرد این امت را که محاسن مرا از خون سرم خضاب کند ، این خبری است که پیغمبر بزرگوار مرا به آن خبر داده است ، پس فرمود : خداوندا من از ایشان به

تنگ آمده ام و ایشان از من به تنگ آمده اند ، و من از ایشان ملال یافته ام و ایشان از من ملال یافته اند ، خداوندا مرا از ایشان راحت و ایشان را مبتلا کن به کسی که مرا یاد کنند . ( 321 )

269

قاتل من ، ابن ملجم فاجر و ملعون روزی حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) داخل حمام شد ، شنید که صدای حضرت امام حسن و امام حسین ( ع ) بلند شد ، حضرت فرمود : چه اتفاقی افتاد پدر و مادرم فدای شما باد ؟ گفتند : این ستمگر ملعون ابن ملجم به دنبال شما آمد ، ترسیدیم که آسیبی به شما بزند .

حضرت فرمود : به خدا سوگند که کشنده من به غیر او نخواهد بود ( 322 )

270

شقی ترین اشقیا در کتاب کشف الغمه و مناقب ابن شهر آشوب مذکور است که حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) در کوفه دچار مریضی شد ، جمعی به عیادتش رفتند و گفتند : یا امیرالمؤ منین ما در این عارضه بر تو می ترسیم ، حضرت فرمود : اما من می ترسم زیرا که شنیده ام از پیغمبر صادق و مصدق که فرمود : شقی ترین امت جفت پی کننده ناقه صالح ضربتی بر سر من خواهد زد و محاسن مرا رنگین خواهد کرد .

به روایت دیگر گفتند : یا امیرالمؤ منین چرا از میان این منافقان به در نمی روی که خود را به مدینه حضرت رسول الله ( ص ) برسانی و در جوار آن حضرت مدفون شوی ؟

فرمود که : پیغمبر مرا خبر داده است که در این شهر شهید خواهم شد ، و در پشت این شهر مدفون خواهم گردید . ( 323 )

271

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه