400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 223

صفحه 223

278

بستن پیمان شهادت با خدا جعد بن بعجه که یکی از خوارج بود به علی ( ع ) عرض کرد از خدا بترس برای آن که خواهی مرد ، فرمود : نه چنین است بلکه من به ضربتی دنیا را وداع خواهم گفت که محاسنم از خون سرم خضاب خواهد شد و پیمان هم چنان بر این پیمانه شده و کسی که افترا زند زیانکار است .

279

خبر از نوحه گری ها در آخر شب نوزدهم که خواست از خانه به مسجد برود مرغابی ها اطراف او را گرفته به روی او صیحه می زدند . خواستند آنها را دور کنند ، فرمود : دست از آنها بردارید که به نوحه گری پرداخته اند . ( 330 )

280

خبر علی ( ع ) از شهادت جویریه جویریه بن مسهر کنار خانه علی ( ع ) آمد پرسید : امیرالمؤ منین ( ع ) کجاست ؟ گفتند : خوابیده است ، صدایش را بلند کرده گفت : ای خوابیده از جای برخیز سوگند به کسی که جان من در دست توانای اوست چنان چه خود پیش از این به ما اطلاع داده ای ضربتی بر سرت زنند که محاسنت را از خون سرت خضاب سازد ، علی ( ع ) صدای او را شناخته فرمود : جویریه پیش بیا تا سخنی با تو بگویم ، چون نزدیک آمد ، فرمود : به حق کسی جان من در تصرف اوست تو را نیز به حضور بدکردار پرخور پست فطرتی خواهند برد و او دستور می دهد دست و پای تو را ببرند و در زیر درخت بسیار بلندی به دار زنند ، روزگاری از این قضیه گذشت تا در زمان معاویه بن ابی سفیان که زیاد به ولایت رسید دست و پای او را برید و او را در زیر درخت بسیار دراز پسر مکعبر به دار آویخت . ( 331 )

281

خبر دادن از شهادت به دخترش اسماعیل بن زیاد گوید : ام موسی کنیز علی ( ع ) و سرپرست دخترش فاطمه به من گفت : از علی ( ع ) شنیدم به دخترش ام کلثوم می فرمود : دختر من به زودی از مصاحبت من محروم خواهی شد و طولی نمی کشد از میان شما می روم .

ام کلثوم پرسید : به چه دلیل چنین فال بدی می زنید و ما را

داغدار می سازید ؟

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه