400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 241

صفحه 241

نزدیکی اجل ام کلثوم گفت : چون در شب شهادت ، قلق و اضطراب آن حضرت را دیدم ، مرا خواب نبرد گفتم : ای پدر چرا امشب خواب بر تو حرام گردیده و استراحت نمی فرمایی ؟

گفت : ای دختر من با شجاعان بسیار جنگ کرده ام و خود را به اهوال عظیمه افکنده ام ، هرگز رعبی و ترسی در دلم به هم نرسیده است ، امشب بسیار ترسانم ؛ پس فرمود : انا لله و انا الیه راجعون ،

ام کلثوم گفت : ای پدر چرا در تمام این شب خبر مرگ خود را به ما می دهی ؟

فرمود : ای دختر اجل نزدیک گردیده و آرزوها قطع شده است . ام کلثوم چون این خبر شنید بسیار گریست ، حضرت فرمود : گریه مکن ، من نگفتم این خبر را مگر به آنچه عهد کرده است به سوی من رسول خدا ( ص ) ( 355 )

306

مناجات در شب ضربت علی ( ع ) در شب نوزدهم ، اندکی به خواب رفت و بیدار شد فرمود : دخترم ! چون نزدیک وقت اذان شود ، مرا خبر کن و مشغول تضرع و زاری و عبادت شد ، چون نزدیک وقت نماز شد ، ام کلثوم می گوید ، آب نزد آن حضرت آوردم ، برخاست و تجدید وضو کرد و جامه های خود را پوشید و به جانب مسجد رفت . چون به صحن خانه رسید ، مرغابی هایی که برای برادرم حسن هدیه آورده بودند بر سر راه او آمده بال ها گشودند فریاد کردند ، و قبل از آن شب صدای ایشان در نمی آمد ، حضرت فرمود : لا اله الا الله فریاد کننده چندند که از عقبشان نوحه کنندگان خواهند بود ، فردا بامداد قضای الهی ظاهر شود . ( 356 )

307

شب ضربت به فکر غذای مرغابیان ام کلثوم گفت : ای پدر چرا فال بد می زنی ؟

فرمود : هیچ یک از ما اهل بیت فال بد نزدند و فال بد در ایشان اثر نمی کند ، ولیکن سخن حقی بود که بر زبانم جاری شد ، دخترم به حق خودم تو را سوگند می دهم که این مرغابیان را رها کنی که حیواناتی بی زبانند که حبس کرده ای ایشان را آب و دانه بده چون گرسنه و تشنه شوند ، یا رها کن آنها را که از گیاه های زمین بخورند . ( 357 )

308

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه