400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 246

صفحه 246

خلوا سبیل المؤ من المجاهد

فی الله لا یعبد غیر الواحد

و یوقظ الناس الی المساجد ( 364

)

راه مؤ من مجاهد را باز کنید ، باز خودش را به عنوان یک مؤ من مجاهد توصیف می کند ، دلهره ها ، اضطراب ها هست ، علی گفته بود : پشت سر این ضجه ها ، نوحه هایی هست یک وقت یک فریاد همه را متوجه کرد صدایی شنیدند که در همه جا پیجیده است :

( تهدمت و الله ارکان الهدی و انطمست اعلام التقی و انفصمت العروه الوثقی ، قتل ابن عم المصطفی ، قتل الوصی المجتبی ، قتل علی المرتضی قتله اشقی الاشقیاء )

به خدا سوگند ستون های هدایت در هم شکست و نشانه های تقوی محو شد و دستاویز محکمی که میان خالق و مخلوق بود گسیخته گردید پسر عموی مصطفی ( ص ) کشته شد ، علی مرتضی به شهادت رسید و بدبخت ترین اشقیا او را شهید نمود . ( 365 )

312

نفرین علی ( ع ) شب جمعه و شب نوزدهم ماه رمضان سال چهلم هجرت ، آخرین شب عمر امام علی ( ع ) بود ، امام حسن ( ع ) می گوید : همراه پدرم علی ( ع ) به سوی مسجد رهسپار شدیم . پدرم به من فرمود : ( پسرم ! امشب لحظه ای چرت مرا فرا گرفت ، در همان لحظه رسول خدا ( ص ) را دیدم ، عرض کردم : ( ای رسول خدا ، چیست این مصائبی که از ناحیه امت تو به من رسیده است ؟ که آنها به راه عداوت و انحراف افتاده اند ) .

رسول اکرم ( ص ) به من فرمود : ادع علیهم :

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه