400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 247

صفحه 247

( آنها را نفرین افتاده اند ) .

من امشب در مورد این امت ( منحرف ) چنین نفرین کردم .

اللهم ابدلنی بهم خیرا منهم و ابدلهم بی من هو شر منی

( خدایا به عوض آنها ، دیدار و هم نشینی با خوبان را نصیب من گردان ، و به عوض من ، بدان را بر آنها مسلط کن ) . ( 366 )

سحرگاه همان شب نفرین امام علی ( ع ) به استجابت رسید .

بخش ششم : ضربت خوردن علی ( ع ) در مسجد

313

ضربتی بر جای ضربت ملعون دیگر شیخ مفید به سند معتبر از امام زین العابدین ( ع ) روایت کرده است ؛ که چون ابن ملجم قصد قتل حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) را کرد ، دیگری را با خود آورده بود و ضربت آن ملعون دیگر به دیوار مسجد خورد . چون حضرت نزدیک محراب آمد و مشغول نماز شد و به سجده رفت ، ابن ملجم ضربتی بر سر آن حضرت زد ، بر جای آن ضربتی آمد که عمرو بن عبدود بر سر آن حضرت زده بود چون صدای مردم بلند شد ، حضرت امام حسن و امام حسین ( ع ) به مسجد دویدند ابن ملجم را گرفته در بند کردند ، و پدر بزرگوار خود را برداشته به خانه بردند .

سپس لبابه به نزدیک سر آن حضرت نشست و ام کلثوم نزد پای او نشست و صدای شیون از خانه آن حضرت بلند شد ، پس آن حضرت دیده های مبارک خود را گشود و به سوی حسن و حسین ( ع ) نظر کرد و فرمود که : رفیق اعلا و صحبت انبیاء

و اوصیاء بهتر است برای دوستان خدا از دنیای بی بقا ، اگر من از این ضربت کشته شوم ، آن ملعون را یک ضربت بیشتر نزنید ، این را فرمود و ساعتی مدهوش شد ، چون به هوش باز آمد فرمود : در این وقت رسول خدا ( ص ) را دیدم که مرا تکلیف رفتن می کند و فرمود که : فردا شب نزد ما خواهی بود . ( 367 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه