400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 257

صفحه 257

بگویم .

امام حسن ( ع ) تقاضای او را رد کرد و فرمود : ( او می خواهد گوش مرا با دندانش بجود )

ابن ملجم گفت : سوگند به خدا اگر به من امکان می داد ، گوشش را از ته سوراخش می کندم ) . ( 381 ) لعنت خدا و همه موجودات بر او باد .

بخش هفتم : برخورد علی ( ع ) با قاتلش

329

به اسیر کن مدارا بعد از ساعتی که از ضربت خوردن علی ( ع ) می گذشت ، حضرت امیرالمؤ منین ( ع ) چشم گشود می گفت : ای ملایکه پروردگار من ! رفق و مدارا کنید با من پس حضرت امام حسن ( ع ) فرمود : این دشمن خدا و رسول و دشمن تو ابن ملجم است ، حق تعالی تو را بر او قدرت داده است و نزد تو حاضر کرده اند او را . چون حضرت را نظر بر آن ملعون افتاد . به صدای ضعیفی گفت : ای بدبخت بر امر عظیمی اقدام نمودی ، آیا بد امامی بودم من برای تو که این چنین مرا جزا دادی ؟ آیا مهربان نبودم بر تو ؟ آیا تو را بر دیگران اختیار نکردم ؟ آیا به تو نیکی نکردم و عطای تو را زیاده از دیگران ندادم ؟ آیا نمی گفتند مردم که تو را به قتل رسانم و من به تو آسیبی نرسانیدم و در عطای تو افزودم با آنکه می دانستم که تو مرا خواهی کشت ، لیکن می خواستم حجت خدای تعالی بر تو تمام شود و خدا انتقام مرا از تو بکشد ، خواستم که شاید از گمراهی

خود برگردی ، پس گمراهی بر تو غالب شد مرا کشتی ، ای بدبخت ترین بدبختان .

پس آن ملعون گریست و گفت : یا امیرالمؤ منین آیا تو می توانی کسی را که بر در جهنم است نجات دهی ؟ پس امیرالمؤ منین ( ع ) برای آن ملعون به امام حسن ( ع ) سفارش کرد فرمود : او را طعام و آب بده و دست پای او را در زنجیر مکن ، و با او رفق و مدارا کن . چون من از دنیا بروم او را به ضربت قصاص کن و جسد او را به آتش مسوزان و او را مثله مکن که دست و پا و گوش و سایر اعضای او را نبری ، که حضرت رسول ( ص ) فرمود که : زنهار مثله مکنید اگر چه سگ درنده باشد ، و اگر شفا یابم من سزاوارترم به آنکه او را عفو کنم زیرا که ما اهل بیت کرم و عفو و رحمتیم . ( 382 )

330

قصاصی همانند قاتل پیامبر در نقل دیگر آمده آن سه نفر ( ابن ملجم ، شبیب و وردان ) در مقابل آن دری که علی ( ع ) از آن جا برای نماز در کمین نشستند ، وقتی که امام علی ( ع ) به آن جا آمد ، این سه نفر حمله کردند ، شمشیر شبیب به طاق مسجد خورد ، ولی شمشیر ابن ملجم بر فرق همایون آن حضرت اصابت کرد ، این سه نفر فرار کردند ، شبیب به خانه خود رفت ، پسر عموی او دید او پارچه حریری

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه