400 داستان از مصایب امام علی علیه السلام صفحه 268

صفحه 268

امام علی ( ع ) صدا زد : ای حسین ، خود را به من نزدیک کن ، حسین که چشمانش پر از اشک شده بود نزدیک شد ، علی ( ع ) اشک های چشمان حسین ( ع ) را پاک کرد و دستش را بر روی قلب حسین ( ع ) گذاشت و فرمود :

یا بنی قد ربط الله قلبک بالصبر . . .

( پسر جانم خداوند قلبت را با صبر و استقامت ، توان بخشد ، و بزرگ ترین پاداش را به تو و برادرت عنایت فرماید ، آرام باش ، گریه نکن ، خداوند در قبال این مصیبت عظیم به تو اجر می دهد ) .

سپس فرزندان دیگر امام به بالین او آمدند و گریه می کردند و امام آنها را امر به صبر می کرد ، و گاهی خود نیز بی اختیار همراه آنها می گریست . ( 399 )

346

استقبال زهرا ( س ) از علی ( ع ) از اسماء بنت عمیس روایت شده است که گوید :

پس از آن که حضرت علی ( ع ) مورد اصابت شمشیر ابن ملجم قرار گرفته بود ، من خدمت حضرت بودم ، ناله ای کرد و از هوش رفت و بعد از لحظه

ای به هوش آمد و فرمود : خوش آمدی .

به آن حضرت گفته شد : چه می بینی ؟

علی ( ع ) فرمود : اینان رسول خدا ( ص ) و برادرم جعفر و عمویم حمزه هستند درهای آسمان گشوده گشته و فرشتگان فرود آمده و بر من سلام و بشارت می دهند و این فاطمه ( س ) است که فرشتگان خدمتکارانش اطرافش را گرفته اند و به استقبال من می آید . ( 400 )

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه